بهترینا
1 story
تسکینـ٨ـﮩـ۸ـﮩღ♡paracetamol by Selinamaquin23
Selinamaquin23
  • WpView
    Reads 24
  • WpVote
    Votes 6
  • WpPart
    Parts 3
بکهیون، یه آدمِ مهربون و دوست‌داشتنی که از درون و بیرون ماهه، همیشه فکر می‌کرد اونقدر قوی هست که همه‌ی بار زندگی رو تنهایی رو شونه‌های محکمش بِکِشه. ولی وقتی یه روز دخترش اونو وسط یه فروپاشی روحی پیدا می‌کنه، اعتراف می‌کنه که شاید، اون اونقدرها هم خوب نیست - و اونقدرها هم که فکر می‌کرد قوی نیست. بکهیون، یه پدرِ تنهای بیست و نه ساله که داره واسه بزرگ کردن دخترش دست و پا می‌زنه، از طرف بهترین دوستش یعنی تو یه پیشنهاد دریافت می‌کنه: اینکه بالاخره به آدمای جدید اجازه بده وارد زندگیش بشن و با زن‌هایی که (تو) واسش قرار ملاقات گذاشتی، آشنا بشه. ولی درست وقتی همه‌چی داره درست پیش میره، یه جای دیگه همه‌چی خراب می‌شه. این اتفاق باعث می‌شه بفهمه که اون تمام این مدت داشته یه پازل اشتباه رو می‌چیده. و باعث می‌شه تو بفهمی که اون پازلی که تو داشتی مجبورش می‌کردی بچینه، پازلیه که تو نمی‌تونستی یه تیکه‌ش باشی. پازلی که دیگه نمی‌تونستی بهش کمک کنی بچینه. •کاپل:بکهیون^تو عاشقانه، خانوادگی، جذاب ~~~~~~~~~ دوستان به مترجم قبلی که تا دو پارت ترجمه کرده بود اطلاع دادم اگه راضی نباشه حذف میکنم🌝