Mamacita writers
5 stories
Van Gogh was his god! • [Completed] by amaraaa_7
amaraaa_7
  • WpView
    Reads 94,677
  • WpVote
    Votes 15,682
  • WpPart
    Parts 45
•Name: Van Gogh was his god! •Couple: Vkook •Sub couple: Hopemin •Writer: Amara •Genre: Romance, Angst, smut •Channel: @papacita01 ~•Teaser: _چرا هیچ وقت از ته دلت نمیخندی؟ از اون لبخند‌هایی که به چشمات میرسن و برق خوشحالی رو توشون روشن میکنن! سرش رو تکون داد و از پنجره به زمستونی که سفره‌ی سفیدی و غم‌هاش رو روی سر شهر پهن کرده بود، خیره شد: _من تفاله‌های باقی مونده از تنهایی‌های یک نقاش دیوانه‌م... حاصل مرگ بی‌رحمانه‌ش توی تنهایی... چطور میتونم بخندم یا اشک بریزم وقتی فراموش کردم که چطوری باید زندگی کنم؟ من همه چیز رو فراموش کردم، دوست داشتن رو، فکر کردن، نقاشی کردن و حتی فریاد زدن... خیلی وقته مردم... مرده‌ها که لبخند نمیزنن!
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 35,811
  • WpVote
    Votes 4,956
  • WpPart
    Parts 71
تهیونگ نگاهش رو به آب‌های ساکن دریاچه‌ی نقره‌ای دوخت. تصور نبودِ میخک سفیدش، زخم ریش شده‌ی روی قلبش رو می‌سوزوند. _همه‌چیز زندگی مربوط به اولین نفری هست که وقتی خبر خوبی می‌شنوی بهش اطلاع میدی؛ مشکل زندگی من همین جاست سنسه... اونی که من خبرای خوبم رو زودتر از بقیه بهش می‌گفتم دیگه نیست. غمِ صدای بم و گرفته‌اش، انگار دل تمام کائنات رو می‌لرزوند. سر برگردوند و به ذغالی رنگِ نگاه مرد جوانتر خیره شد. اون جدی بود و زیبا؛ ساکت اما پر از حرف‌های نگفته که می‌شد از چشم‌های تیره‌اش خوند. عطر خوش چوب تمشک وحشی مشامش رو پر کرد. _می‌بینی سنسه؟ من همون خدای آتشی‌ام که دست‌هام بند زنجیر نفرینِ زئوسه... با نوک انگشت‌های کشیده و استخوانیش محل استخوان جناغ سینه‌ش رو لمس کرد: _سینه‌ام به خاطر گناهم می‌سوزه...محکومم به درد کشیدن. فصل اول✨ (فصل دومش توی یه بوک دیگه آپ شده.) Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 1 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ01
Sᴄᴇɴᴛ Oғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 2 | Vkook, Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 4,520
  • WpVote
    Votes 666
  • WpPart
    Parts 42
~ فصل دوم عطر خوش بهشت✨ و به نام پایانی که ما از آن آغاز می‌کنیم؛ قلب من، قلم من، بهشت من! "قبلاً همیشه می‌گفتم تنت، موهات، وجودت... همه‌ش بوی جنگل خیس بعد از بارون رو می‌ده، عطر چرم و چوب تمشک؛ اما الان، حتی توی خیالم... این جنگله که بوی تن تو رو می‌ده... این خیسی بعد از بارونه که عطر تو رو دزدیده. سنسه جئونِ من عطرشو لای برگ‌های گرین دریم جا گذاشته!" Nᴀᴍᴇ: Sᴄᴇɴᴛ ᴏғ Hᴇᴀᴠᴇɴ 2 Cᴏᴜᴘʟᴇ: ᴠᴋᴏᴏᴋ, ʜᴏᴘᴇᴍɪɴ Gᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍ, ᴀɴɢsᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ Wʀɪᴛᴇʀ: ᴀɴᴅʀᴏᴍᴇᴅᴀ Cʜᴀɴɴᴇʟ: @ᴘᴀᴘᴀᴄɪᴛᴀ_01
Mariinsky Swan | Hopemin by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 1,398
  • WpVote
    Votes 200
  • WpPart
    Parts 2
_آره جیمینا... تو گرمای روح پیر و یخ زده‌ی منی... تو گناه شیرینی هستی که با جون دل می‌خوامت و برات می‌جنگم. ⊹Writer ➺ Andromeda ⊹Genre ➺ Romance, Smut, Historical ⊹Couple➺ Hopemin
His Tiny Pickpocket | Hopemin, Vkook by and_rome_da
and_rome_da
  • WpView
    Reads 28,056
  • WpVote
    Votes 6,103
  • WpPart
    Parts 77
هوسوک جانگ بعد از خرابکاری و بدبیاری در چند پرونده‌ی متوالی در سازمان اف‌بی‌آی، توسط رئیسش به یه استراحت کوتاه مدت فرستاده میشه اما توی این زمان استراحت به یه جیب‌بر می‌خوره و مسیر زندگیش کمی با تغییر مواجه می‌شه و... Name: His Tiny Pickpocket🔎 Couple: Hopemin, Vkook Writer: Andromeda Genre: Crime, Comedy, Romance, Dram, Smut Channel: @papacita01