anisa_a323's Reading List
3 stories
ꜱʜɪᴍᴍᴇʀ by asiuw_
asiuw_
  • WpView
    Reads 8,396
  • WpVote
    Votes 577
  • WpPart
    Parts 18
ꜱʜɪᴍᴍᴇʀ جئون جونگکوک الفایه خون خالصی که هیچ وقت فکر نمیکرد مجبور به قرار با امگایه گیلاسیی بشه که بعد ها قراره بهش دل ببازه و خب.. ایا تهیونگ اون امگایه گیلاسی... واقعا اون چیزیه که همه میبینن ؟ ________ _ داری چی میخونی پسرک گیلاسیم؟ + فقط یه جناییه.. _ واو چقدر جذاب داستانش چیه تهیونگ به چشمای سیاه جونگ کوک زل زد + عاشق قراره ضربه بدی از معشوقش بخوره... ___ کاپل‌ها-ᴋᴏᴏᴋᴠ - ɴᴀᴍᴊɪɴ - ᴀɴᴅ ꜱᴇᴄʀᴇᴛ ژانر - ᴄʀɪᴍᴇ .. ꜱᴇᴄʀᴇᴛ .. ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ
MY YOUr 🐺🌘  by writerMisha
writerMisha
  • WpView
    Reads 9,316
  • WpVote
    Votes 1,465
  • WpPart
    Parts 38
فیک مای یور زمانی که توی جنگل باران خورده با شدت میدووید و خزهای خیس خورده اش با هر باد تکان میخورد ،،، با حس بوی خون که با بوی شیرینی ترکیب شده بود ، از حرکت ایستاد. گرگی که در سکوت زخم بزرگ روی دستش لیس میزد با چشم های براق از ترس به آلفا زل زد . قبل از بیهوشی انگار در بوی اقیانوس مرد غرق شد .... و زندگی که برای همیشه تغییر کرد. ;;;; کیم تهیونگ پسر ۲۵ ساله‌ی مجسمه‌سازی که رهبر پک تیگو هست و بقیه پک ها به عنوان قدرت اصلی قبولش ندارن و جئون جونگ‌کوک بتای ۳۷ ساله‌ای که مشاور پک جئون‌ها با قصد قبلی به پک تیگو میره. اما چرا آخرش هم برای فرار به اونجا پناه می‌بره ؟ ؛؛؛؛ کاپل: تهکوک ، یون‌مین ، چانبک ژانر : امگاورس ، اسمات ، عاشقانه نویسنده: Misha این فیک داخل چنل تلگرام هم آپ میشه
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 265,654
  • WpVote
    Votes 23,743
  • WpPart
    Parts 33
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 جونگ‌کوک پسری ساده با قلبی مریض، بی‌خبر از اینکه اطلاعاتی در دست داره که می‌تونه مافیای ژاپن رو به هم بریزه. تهیونگ، رئیس بی‌رحم مافیای ژاپن، برای رسیدن به اون اطلاعات مجبور می‌شه به جونگ‌کوک نزدیک بشه و با قلب مریضش بازی کنه...اما در نهایت عاشق اون پسر میشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -«چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند دقیقه ی پیش، مانند بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«- بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82