Azi2726's Reading List
1 story
تناسخ شرور  by Da7517
Da7517
  • WpView
    Reads 256
  • WpVote
    Votes 82
  • WpPart
    Parts 22
چپتر00؛«بیداری»_باران بی‌امان توی خیابون‌های خاکستری می‌ریخت. ماریا دیویس، بیست‌وپنج ساله، زیر چتر شکسته‌ش با عجله می‌دوید. موهاش ژولیده بود، لباس کار ساده‌ش خیس و پاره، و چشاش از خستگی می‌سوخت. همیشه همین بود-برو، کار کن، برای بقیه زندگی کن. خانوادش حتی بهش نگاه هم نمی‌کردن، مگر اینکه قربانیش کنن برای خواهرش. سال‌ها درس خونده بود، کار کرده بود، تا اون نیازی به زحمت نکشه. اما امشب... همه‌چیز عوض شد.ناگهان، نور شدید چراغ ماشین چشمهاش رو کور کرد. صدا: SCREECH! BANG! بدنش بی‌حس شد. توی تاریکی، فکر کرد تموم شده. اما یه صدای عجیب، مثل نجوای باد، توی گوشش پیچید: «دوست داری زندگی کنی؟»قلبش تندتر زد. نمی‌خواست این‌جوری تسلیم بشه. با تمام وجود فریاد زد: «آره! بذار زندگی کنم! قول می‌دم این بار برای خودم باشم!»نور سفید همه‌چیز رو فرا گرفت. وقتی چشمهاش رو باز کرد، دیگه ماریا نبود. توی آینه، چهره‌ی الینا بلک‌وود-شرور داستانی که تازه خونده بود-بهش زل زد: موهای نقره‌ای درخشان، لباس اشرافی پر زرق‌و‌برق، و چشمانی پر از غرور. اتاق مجلل دورش می‌چرخید. با وحشت داد زد: «اینجا چه خبره؟!!!»و سکوت... فقط سکوت. زندگی جدیدش، توی بدن یه شرور، شروع شده بود.