Captive
-ميزارى حرفمو تموم كنم يا نه؟ -باشه باشه يكى از اون لبخند هايى كه چالش معلوم ميشه رو بهم زد -كاش زودتر باهات اشنا ميشدم همينگنز اون سرمو بوسيد و اروم زمزمه كرد -منم هميشه به اين فكر ميكنم اون دوباره ولى با صداى بلندترى تكرار كرد - هميشه
-ميزارى حرفمو تموم كنم يا نه؟ -باشه باشه يكى از اون لبخند هايى كه چالش معلوم ميشه رو بهم زد -كاش زودتر باهات اشنا ميشدم همينگنز اون سرمو بوسيد و اروم زمزمه كرد -منم هميشه به اين فكر ميكنم اون دوباره ولى با صداى بلندترى تكرار كرد - هميشه
صبر کن، چی؟! همین الان لوییس تاملینسون سلفیمو لایک کرد! این یه داستان متفاوت از لریه. و من واقعا از ترجمه کردنش لذت بردم. امیدوارم شما هم همون اندازه از خواندنش خوشتون بیاد.