REVEN-13's Reading List
14 stories
strong(persian translation) by larents_fanfics
larents_fanfics
  • WpView
    Reads 96,008
  • WpVote
    Votes 10,790
  • WpPart
    Parts 35
"ه-هری لطفا" گریه میکردم و دستامو به حالت دفاع جلو صورتم نگه داشتم.چشماش تیره شده بود مچ دستامو محکم گرفت به چسبوند به دیوار نفسش به صورتم میخورد و بوی گند الکل از دماغم بالا میرفت "خفه شو!" ناخونای کوتاهشو تو بازوم فرو کرد و از درد لرزیدم ولم کرد و به جاش یه مشت از موهامو گرفت..پرتم کرد رو زمین و از درد فریاد زدم اشک توی چشمام داشت جمع میشد و من محکم پلکامامو رو هم فشار دادم... "پاشو..." سریع چشمامو باز کردم و به زحمت روی پاهام وایسادم... تی-شرتمو گرفت تا منو به خودش نزدیک تر کنه و خم شد که همسطحم بشه چشاش مستقیم تو چشمای من خیره شده بودن و داشتن اتیششون میزدن حس کردم سرما از ستون مهره هام پایین رفت،لبمو از ترس گاز گرفتم "چند بار باید بهت بگم؟ تو.مال.منی"
The Princess and the Vampire by LouisIsMyOnly_24
LouisIsMyOnly_24
  • WpView
    Reads 19,504
  • WpVote
    Votes 936
  • WpPart
    Parts 20
Not just your normal story of a princess and a vampire. Princess Harry has been lonely in the castle. Their servants are always busy so does his parents and sister. No one had time to be with him. At the balcony in his room, he wondered what the world was outside the castle walls until he saw something by the garden. A black suited boy. Pale with brown hair and blue eyes. His mind has never been curious like this all his life. Who is this person? What will happen to him?
Mad World (Persian translation) | L.S/Peter Pan crossover by larry_stylinson_ff
larry_stylinson_ff
  • WpView
    Reads 16,972
  • WpVote
    Votes 2,330
  • WpPart
    Parts 25
هری استایلز در تمام زندگیش با این آرزو بزرگ شد که آیندش شبیه به یه افسانه بشه. وقتی اون کوچیکتر بود با دوستاش ساعت‌ها داستان تعریف می‌کردن. توی تولد هفده سالگیش هری با خودش فکر کرد که آیا زندگیش مثل یه افسانه هیجان‌انگیز خواهد بود یا نه. تو اون شبِ معمولی، هری با پسری ملاقات می کنه که زندگیش رو برای همیشه تغییر میده. هری و دوستاش به جایی برده میشن که اسمش نِوِرلَنده، جایی که هری باید تصمیم بگیره آرزوی افسانه بودنش ارزشش رو داره، یا واقعا وقتشه که بزرگ شه. و اون باید تصمیمش رو بگیره قبل از اینکه خیلی دیر بشه. - برای لری‌شیپرای دوستدار پیترپن! -
17BLACK by obeylarry
obeylarry
  • WpView
    Reads 7,567,638
  • WpVote
    Votes 262,552
  • WpPart
    Parts 92
17Black: a gay strip club in London known for hot strip teases, a talented dj, and matchmaking? Harry is moving to London as a new addition to 17Black - new penthouse, hot job, amazing pay - sounds great. Sure it is a clear violation of Harry's sexuality, but it's not gay unless you make it gay, right? Plus it's only for a month anyway. And of course, time flies when you meet a cute bloke named Louis. Who knows? A lot can happen in a month.
مستر پروف لری استایلینسون by Larentsslay
Larentsslay
  • WpView
    Reads 28,045
  • WpVote
    Votes 1,916
  • WpPart
    Parts 15
خیلی وقت ها پیش میاد هیترا بدون تحقیق راجب لری و بدون این که چیزی راجبشون بدونن سریع قضاوت میکنن.ما خیلی سعی میکنیم جلوی این قضاوت غلط رو بگیریم.اما واقعا اینقدر بحث لری گسترده ست که اصلا نمیشه تو یه جا جاش داد! ما اینجا سعی میکنیم تا جایی که میشه پروف های لری رو براتون بذاریم
Urban Ink(persian translation)(ziall) by niallssm
niallssm
  • WpView
    Reads 38,927
  • WpVote
    Votes 4,843
  • WpPart
    Parts 25
نایل از همسایش زین مالیک متنفره. و کل بدنش پر از تتوست وبیشتر از هرکسی که نایل میشناسه سیگار میکشه و اونا بیشتر وقتشونوسرهم داد میزنن. تا اینکه به خاطر یه سری اتفاقات نایل عاشق زین میشه و....
Bodyguard(narry)(persian) by niallssm
niallssm
  • WpView
    Reads 43,482
  • WpVote
    Votes 6,421
  • WpPart
    Parts 38
"دلیلی که من اینجام تویی هری، من باید از تو مراقبت کنم و اهمیتی نداره که چه اتفاقی برام میفته. تو کسی هستی اما من نه. کسی اینجا به من نیازی نداره.این شغل منه که از تو مراقبت کنم" من، من بهت نیاز دارم، تو کسی هستی. من میخوام که تو کسی باشی نایل" " orginal story by @Onlythosewho cover by @HarrietStylse
Sin (persian translation) by larry_fanfic_iran
larry_fanfic_iran
  • WpView
    Reads 367,872
  • WpVote
    Votes 51,836
  • WpPart
    Parts 58
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
shelter by just_1_direction
just_1_direction
  • WpView
    Reads 3,114
  • WpVote
    Votes 357
  • WpPart
    Parts 21
وقتی بینایی داری ولی نور نداری وقتی نفس داری ولی زندگی نداری وقتی همه چیز داری ولی هیچ چیز نداری کمبود چیزی رو حس میکنی. اون چیه؟