Select All
  • امپراطوری خانواده ی مالیک
    6.8K 731 16

    میخواهم با خانواده ی ملیک اشنا بشید... مهم تر از اون.. میخواهم با زین اشنا بشید.... . با دقت به این داستان گوش بدید ... بهتون قول میدم این خانواده با بقیه خانواده ها خیلی متفاوته مطمئنم این از خانواده خوشتون میاد

  • وارث - لویی تاملینسون
    10.9K 1.5K 20

    "تو هم میتونی یه وارث باشی" "من یه وارث هستم" سکوت تو وارث خوشبختی و قدرت و ثروتی و من وارث درد و حقارت و ترسم" "تو شاه خوشبختی و من ملکه ی بدبختی

    Mature
  • Drunk In "Love"
    11.3K 1.2K 23

    صبر کن ببینم مگه همه چیز یه بازی نبود پس چرا مست عشق شدم!

    Completed  
  • Glamor
    1.4K 139 11

    من کیستم؟ افسون؟ یک زن ؟ افریده شده برای پاکی؟ یا گناه؟ آفریده شدم برای محبت دیدن و کردن؟ یا تشنه محبت کردن؟ یا مورد ظلم قرار گرفتن و تحقیر شدن؟ من مهمم؟ یا ن اصلا ب چشم تمیایم؟ همه اذیت کردنم را دوست دارند و لذت میبرند چرا من اذیت و آزار را دوست نداشته باشم؟ چرا من تلافی نکنم؟ آن ها مردند و من دختری یکه و تنها ! آنها...

  • guilty pleasure [Liam Payne]
    13.6K 1.5K 62

    وقتی عاشق کسی هستی که داره تو رو به قتل می‌رسونه،برات انتخابی باقی نمونده. چطور میتونی فرار کنی؟ چطور میتونی بجنگی؟ وقتی که تمام این کارها بیشتر به اون صدمه میزنه... وقتی زندگیت تمام چیزی هست که میتونی به اونی که دوسش داری بدی،چطور نمیتونی تقدیمش کنی؟ اگه اون کسی هست که خالصانه دوستش داری...

    Completed  
  • I Will Be [Niall Horan]
    17.5K 2.6K 42

    _خستم! +خب استراحت کن! _نه،تو نمیفهمی...

    Completed  
  • Always In My "Heart"
    6.4K 1K 27

    ادامه داستان Drunk In Love

    Completed  
  • Angel Of The Darkness
    129K 10K 130

    زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زی...

    Completed  
  • Slave Of The Darkness
    108K 10.2K 57

    من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...

  • Stupids
    116K 16.7K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • Through The Dark [H.S]
    238K 16.4K 56

    [Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...

    Completed  
  • Barbie Girl [H.S]
    111K 9.1K 41

    [Completed] داستان درمورد یه دختر ۱۷ ساله به اسم کلویی هست که بعد از روبرو شدن با یکی از پسرای مدرسه و وابسته شدن بهش زندگیش به خطر میوفته و...

    Completed  
  • Perhaps Love
    16.1K 1.4K 12

    لی لی: عشق وجود نداره زین: پس اسم این قدرتی که باعث میشه کنارم بمونی و بهم اعتماد کنی چی میتونه باشه؟ لی لی: منظورت چیه؟ زین: شاید این خوده عشقه