وارث - لویی تاملینسون
"تو هم میتونی یه وارث باشی" "من یه وارث هستم" سکوت تو وارث خوشبختی و قدرت و ثروتی و من وارث درد و حقارت و ترسم" "تو شاه خوشبختی و من ملکه ی بدبختی
"تو هم میتونی یه وارث باشی" "من یه وارث هستم" سکوت تو وارث خوشبختی و قدرت و ثروتی و من وارث درد و حقارت و ترسم" "تو شاه خوشبختی و من ملکه ی بدبختی
-يكم دير همو ديديم اره؟ -يكمم خيلى با هم فرق داريم. -يكمم احساساتمون پيچيدست. -يكمم ميترسيم. -ولى بازم ميتونيم از اول شروع كنيم...درسته؟ -اره...اگه تو بخواى.
"همه چیز در جهان درباره ی سکسه ، به غیر از سکس. سکس درباره ی قدرته" -اسکار وایلد خلاصه داستان : زمین : سال 2438 دنیا الان متفاوته : به وسیله ی هیولاهای بی رحم و ظالم حکمرانی میشه. تمام چیزی که اولین بلک برن میخواست آزادی بود. ولی چطور میتونی از پیرترین خون آشامی که وجود داره و پادشاه قوی ترین نژادی که تا به حال پاش رو...
نگاه ترلان به صورت هلیا ماند...خیره به تک تک اجزای صورتش...قطرات عرق روی سر صورتش نشستند(باورش نمیشد که خودش رو لو داده باشه)...بدنش گر گرفت...چشم هایش پرشدند...خالی شدند...خطی خیس روی گونه اش راه باز کرد...آخر خط قطره شدوافتاد . . . این کتاب در حال چاپ میباشد لطفا کپی نکنیند . . cover by S_A_M_A . . ممنونم که این داس...
چشمات رو ببند و بزار قلبت راهت رو نشونت بده... یا بزار عقلت راهنماییت کنه چون اون چیزی رو میدونه که قلبت نمیدونه.... کدوم؟ همه ی زندگی همینه...همه چی به این تصمیم بستگی دره...
آینده ی من توی دستای بزرگش گیر کرده.من داستان زندگیمو از تو هیچ کتابی نخوندم و من الان یه داستان دارم.چیزی که من نساختمش ولی من تونستم توی این داستان دووم بیارم پس قهرمان این داستان منم.
عشق چيه و چجوريه هيچكس نميدونه... همه به روش خودشون تعريفش ميكنن...
این داستان ادامه همون my dark angel توی پیج diba_1d هست که مجبور شدم اینجا بزارم