My fate(h.s fanfic)
مثل اینکه سرنوشت برای اونا اینو رقم زده ولی اون ها فرار میکنند و با فرار اونهاست که داستان ما شروع میشه وماجرا ها و اتفاقات جدید به وجود میاد.و اینکه بزودی شخصیت اصلی هری معلوم میشه.ماه همیشه پشت ابر نمیمونه.
مثل اینکه سرنوشت برای اونا اینو رقم زده ولی اون ها فرار میکنند و با فرار اونهاست که داستان ما شروع میشه وماجرا ها و اتفاقات جدید به وجود میاد.و اینکه بزودی شخصیت اصلی هری معلوم میشه.ماه همیشه پشت ابر نمیمونه.
داستان زندگیه هر کسیو یه جوری نوشتن ...داستان زندگی منم اینجوری بوده که همیشه باید میرفتم...از پیش کسایی که دوسشون داشتم و هر بار این برام سخت تر میشد...
چیکار میکنی اگه خودت رو توی یه بازی پیدا کنی؟ ولی نه هر بازی ای... یه بازی از عشق. و، نمیتونی کدوم یکی رو انتخاب کنی تا برنده بشی! داستان راجب کتی هست. اون یه دختر جدیده. باهوش، زیبا و بی خیال. اون استعداد خودش رو توی موسیقی دید. کتی و مادرش خیلی جا به جا میشدن. و کتی مشتاق بود که توی انگلستان زندگی کنه. ولی اون خودش...