خب این داستان کاری از من و fatemeee هستش درمورد هری و نامزدش هست که هری یعد سه ماه به خونه برمیگرده و ...
و این یه داستان کوتاهه واز این طولانی ها نیست.
مثل اینکه سرنوشت برای اونا اینو رقم زده ولی اون ها فرار میکنند و با فرار اونهاست که داستان ما شروع میشه وماجرا ها و اتفاقات جدید به وجود میاد.و اینکه بزودی شخصیت اصلی هری معلوم میشه.ماه همیشه پشت ابر نمیمونه.
[Completed]
حراج سکس..
این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه.
و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...
داستان زندگیه هر کسیو یه جوری نوشتن ...داستان زندگی منم اینجوری بوده که همیشه باید میرفتم...از پیش کسایی که دوسشون داشتم و هر بار این برام سخت تر میشد...