Nilloooomoon's Reading List
44 stories
When the Rain falls | 2min by Min_Yeungro
When the Rain falls | 2min
Min_Yeungro
  • Reads 166
  • Votes 49
  • Parts 6
-من قرار نیست به هیچ وجه اون آدم رو ببخشم! -حتی اگه سورا بگه؟! ژانر: دراماتیک، رمنس، معمایی، کمی کیوت✨ کاپل‌ها: تومین، هیونلیکس(کاپل‌های فرعی: چانین، چانگسونگ) اولین بی الیه که مینویسم پس امیدوارم دوستش داشته باشید✨
𝗗𝗔𝗚𝗚𝗘𝗥 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞  by vkfic_
𝗗𝗔𝗚𝗚𝗘𝗥 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
vkfic_
  • Reads 530,874
  • Votes 73,398
  • Parts 32
هیچ‌وقت توی بدترین کابوس‌هام هم فکر نمی‌کردم برادر ناتنی‌ای که همیشه درباره‌ش می‌گفتن، همون جفتی باشه که سرنوشت برام انتخاب کرده. جئون جونگکوک، یه آلفای مغرور که از ازدواج پدرش با کیم ته‌هی ناراضیه و اون زن رو یه هرزه می‌دونه، اما هیچ‌وقت حتی به ذهنشم نرسیده بود که پسر همون زن، یه آلفای خون‌خالص، جفتش باشه ... یعنی کیم تهیونگ. «تو یه بی شخصیتی که رایحه‌ش حالمو بهم میزنه.» Dagger [ خنجر ] Couple : Taekook , Namjin , Sope تهکوک ، نامجین و سپ [ شیپ یونگی و هوسوک ] Genre : Omegaverse , Action , Romance , Smut Writer : Mahla Instagram : Vkfic_ Telegram : Tkfic Start:1404,01,01 تایم آپ نامنظم
Interstellar  by _MoonyMoa
Interstellar
_MoonyMoa
  • Reads 3,162
  • Votes 350
  • Parts 18
" شبای مهتابی رو به طرز عجیبی پوچ احساس میکنی چون وقتی اسممو صدا میزنی چیزی نمیشنوی ...." _ پرواز تو باعث سقوط من شد گیو، سقوط ما..... هیچوقت فکرشو میکردی به سرنوشت اون داستان ها و ماه و خورشیدی که عاشقش بودی دچار شیم. ~~~~~~~~~~~~ دژاوویی که هر لحظه محو میشه و سرنوشتی که از بین میره ... ستاره هایی که در تاریکی سپیده دمی سقوط کردن ... نامه هایی که هیچوقت مقصدی برای فرستاده شدن نداشتن ... و عشقی که غافلانه فضای بین ستارگان رو در بر گرفت... ~~~~~~~~~~~~ " نمی‌دونم کجام یا کجا قراره باشم نمی‌دونم چی شده و چی قراره بشه ولی بهم قول بده ، مثل اولین نگاهمون بهم قول بده ، مثل آخرین دیدارمون بهم قول بده ، نه مثل تمام قول هایی که نتونستی بهشون عمل کنی بهم قول بده بدون من خیلی خوشحال باشی و حتی بلند تر بخندی و منتظرم نمونی ... " _ هوانگ هیونجین ____________________________ Name : Interstellar ~ فضای بین ستارگان Couple: Hyunlix , Yeongyu Writer : _MoonyMoa _ خلاصه پارت اول
The tattoo on his neck  by _MoonyMoa
The tattoo on his neck
_MoonyMoa
  • Reads 1,785
  • Votes 159
  • Parts 11
_ چجوری بیشتر درد میکشی...؟! همون طور که رو بلندی ایستاده بود با چاقوی توی دستش یه قدم عقب تر رفت و جیغ کشید _ بگوووو ... با خودم چی کار کنمممم ... چی کار کنم درد میکشییییی؟ اون داشت فریاد میزد ، دیوونه شده بود و دلیل دیوونگیش روی زانو هاش افتاده بود و با التماس گریه میکرد . اون همینطوری داشت جیغ میکشید و پسر رو به روش با دیدن پر پر شدن رز سفیدش جلو چشماش داشت نابود میشد . _ چی کار کنم نابود میشی؟ چی کار کنم دیگه تا بقیه زندگیت نمیتونی چیزی رو حس کنی؟ چی کار کنم تا از همه و مخصوصا خودت متنفر میشی؟ چی کار کنم مثل من فقط به خودت آسیب میزنی تا همه چیو نابود کنی، حتی خودتو؟ چی کار کنم مثل مرده ها زندگی میکنی؟ بگووووو ... چی کار کنم من میشی؟ ~~~~~~~~~~~~ یه بازی ... یه دروغ ... یه رمز و ... یه تتو ... همه چی از یه تتو شروع شد. تتوی پشت گردنش ... اون یه رمز بود . پسری که همه دنبالش بودن و نباید دست کسی بهش می‌رسید ... اون تتو متعلق به کی بود؟! اون نقش اصلی بود؟! اون باید کشته میشد... " زمزمه های پنهان زیر موهایش " Writer : _MoonyMoa
Want So Bad by Yoona_Stay247
Want So Bad
Yoona_Stay247
  • Reads 20,971
  • Votes 2,491
  • Parts 35
genre: romance, smut 🔞, funny, Mysterious,(Happy End) ژانر: عاشقانه(رمانتیک)،18+🔞، بامزه، راز آلود (هپی اند) مینهو: نمیدونم باید چیکار کنم.... اگر بهش آسیب بزنم چی؟؟... اون درست مثل خورشیده.... پر از نور و انرژی و لطافت اگر من مثل ماه روش بتابم و نورش رو ازش بگیرم چی؟ هیونجین: نخیر همچین اتفاقی نمیفته!... من تو رو بهتر از خودت میشناسم.... اگر واقعا دوستش داری وقت رو تلف نکن و زودتر مال خودت کنش تا دیر نشده.... اصلا تا حالا چیزی در مورد افسانه ی ماه و خورشید شنیدی؟ مینهو: نه چی هست؟ هیونجین: یه افسانه وجود داره که میگه ماه و خورشید عاشق هم بودن اما اختلاف زمانی نمیذاشت اونها با هم باشن!.. پس خدا هم خسوف و کسوف رو آفرید تا اونها با هم ملاقات داشته باشن! این نشون میده هیچ عشقی توی این دنیا نشدنی نیست... حتی اگر دو طرف تفاوت های زیادی با هم داشته باشن اما همدیگه رو دوست داشته باشن هیچ چیزی جلودارشون نیست... تو هم وقت رو تلف نکن، مگه دوستش نداری؟
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊ by _Moonsan_
❊𝐏𝐨𝐥𝐢𝐥𝐥𝐚❊
_Moonsan_
  • Reads 204,725
  • Votes 28,316
  • Parts 44
࿐[کامل شده] کیم تهیونگ آلفایی که از آلفابودنش متنفر بود؛ و جونگ‌کوک امگایی که از تمامیِ امگاها، ازجمله جنسیت ثانویه‌ی خودش نفرت داشت... . . شاپرک با قلبی غنی‌از غمِ فراوان، همیشه لبخندِ دروغین می‌زد و می‌خندید. شاپرک غصه‌دار و عاشق بود... شاپرک نفهمید و ندونست که با یک پیام‌دادن به شخصی که دورادور دوستش داشت، قلبش می‌شکنه و بال‌هاش ترک برمی‌دارن... «می‌شه فقط من رو دوست داشته باشی؟ قول می‌دم هرگز نفهمی که زندگیِ قبل‌از من چقدر برات سخت می‌گذشت، جونگ‌کوکی...» «فقط دست از سرم بردار، فقط ولم کن احمق!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Polilla ༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, Angst, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
I'm not  virgin ⛓️⚖️  by setareh100
I'm not virgin ⛓️⚖️
setareh100
  • Reads 55,060
  • Votes 11,696
  • Parts 58
I'm not virgin ⛓️⚖️من باکره نیستم کاپل: کایهون، چانبک، شیچول، کریسهو ژانر: امگاورس، انگست، درام، اسمات خلاصه: از وقتی به سنی رسید که تونست تفاوت آلفا و امگا رو بفهمه، تو سرش کوبیدن که یه امگا حق نداره با کس دیگه ای به جز الفاش باشه. از ماهیت جنسیش متنفر بود... از جامعه ای که توش به دنیا اومده و بزرگ شده بود متنفر بود! چرا یه امگا باید به خودش سختی میداد و دوران هیت رو تو تنهایی کامل میگذروند؟! فقط به خاطر اینکه باکره بمونه و آلفاش اولینش باشه؟! دنیا براش، وقتی که تو اولین هیتش در اتاقو به روش قفل کردن و نذاشتن بیرون بره تموم شد. بیرون نرفتن به چه جرمی؟! به خاطر اینکه ممکن بود با الفای دیگه ای بخوابه و بعدا با جفت گیری الفای خودش ابروش بره؟! به درک... سهون هیچ وقت همچین چیزی رو نمیخواست! هیچ وقت درک این فلسفه مسخره رو که باید هیتش تو سختی و عذاب بگذرونه نفهمید... بدنش برای خودش بود، جسمش برای خودش بود... پس قانون رو زیر پا گذاشت... با اولین الفایی که دلش خواست رابطه برقرار کرد و خودشو از صفت باکره بودن نجات داد. مهم نبود که خانواده اش یا جفت اینده اش چه فکری میکنن! حتی براش مهم نبود که جفت اینده اش قبولش کنه یا نه... اون الفاهای از خودراضی با هرکی که میخواستن میخوابیدن اما موقع جفت گیری یه امگا دست نخورده و باکره میخوا
+18 more
second pulse  by nana_bl_navel
second pulse
nana_bl_navel
  • Reads 1,238
  • Votes 279
  • Parts 7
«متوقف شده» . نَبضِ دوم *اگر دنبال داستان های آبکی هستید لطفا این بوک رو شروع نکنید* خلاصه: پس از قتل مرموز آنا، کافه‌ی جیمین به سایه‌ای از گذشته تبدیل شد. جایی که دیگر هیچ‌کس آن را امن نمی‌دانست. تا روزی که آلفایی غریبه با چشمانی سرد و رایحه‌ای از مشک و کهربا وارد شد، آلفایی که کوله باری خون آلود و پر راز با خود به همراه دارد، امگای ساده ای که در این بازی فریبنده به دنبال عشق می گردد، این بوک روایتی‌ست از عاشقانه ای که بوی خون دارد... . کاپل: kookmin _بقیه در ادامه مشخص میشه . ژانر: #امگاورس #امپرگ #جنایی#معمایی #رومنس#اسمات #درام .
𓆩❅𓆪𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝓦𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻 𓆩❅𓆪 by annarubyana
𓆩❅𓆪𝓔𝓽𝓮𝓻𝓷𝓪𝓵 𝓦𝓲𝓷𝓽𝓮𝓻 𓆩❅𓆪
annarubyana
  • Reads 22,608
  • Votes 3,966
  • Parts 45
"زمستان ابدی" اینجا یه دنیای جدید بود، دنیای سفیدی که برخلاف ظاهر سپید و سردش پر از گرمای خون بود، خون قرمز رنگی که برف های سفید رو رنگی می‌کرد بکهیون شاهزاده باایمان ها بود، امگای سلطنتی که با نشان الهه زمین به دنیا اومده بود و رهبر گرگ های باایمان بود ، چی میشه اگه یه روز کنجکاو بشه از سرزمین خودش برای کشف ناشناخته ها دور بشه و با گرگ آلفای دیگه ای به نام پارک چانیول ملاقات کنه؟ یعنی شاهزاده بی ایمان ها که هم خودش و هم سرزمینش تماما برخلاف اون بود و فقط با یک نگاه عاشق اون گرگ سفید و زیبا شده بود... . قسمتی از داستان: _چرا به درگاهشون دعا میکنی؟هیچکس گوش نمیده، هیچکس نجواهای قشنگت رو نمیشنوه پرنس _چون... _شش... چیزی نگو،چطوره به جای همه این ها امگای من بشی؟ . کاپل ها:چانبک❄️کایسو❄️هونهان❄️(فرعی:شیوچن،سولی) ژانر: فانتزی❄️رمنس❄️امگاورس❄️اسمات❄️کمی امپرگ
𝔹𝔸𝔻 𝔾𝕌𝕐 by lllyashginlll
𝔹𝔸𝔻 𝔾𝕌𝕐
lllyashginlll
  • Reads 337,303
  • Votes 57,174
  • Parts 62
جئون جونگکوک استایلیسته آیدل معروف و خوشتیپی به اسم کیم تهیونگه...چی میشه که کم کم بین این دوتا به اصطلاح فقط*همکار*یسری اتفاقات بیوفته؟ :"همیشه تو به سلیقه ی خودت بدنمو نقاشی میکنی." :"این دفعه من میخوام با لبام بدنه تورو نقاشی کنم." ژانر=فان،اسمات،درام،روزمره،رمنس،کمدی کاپل اصلی=تهکوک(سوییچ) فرعی ها=چانبک،یونمین،هونهان شروع:اولین روزه قرنطینه💨 پایان:فعلا داره آپ میشه:) Best Ranks: #1 gay #1 taekook #2 kookv #1jeonjungkook #1 hunhan #1 taehyung #1baekhyun #1sehun #1Boyxboy #1parkjimin #1army