Pari_EXO-L's Reading List
11 stories
I'm a ghost(h.s) by Hazstories
Hazstories
  • WpView
    Reads 88,271
  • WpVote
    Votes 12,093
  • WpPart
    Parts 42
رزا دختری تنهاست که یک زندگی ساده داره اما همه چیز عوض میشه وقتی یه موجود خبیث وارد زندگیش میشه آیا اون واقعا یه روحه؟
از تولد تا مرگ by ManiMirjavadi
ManiMirjavadi
  • WpView
    Reads 344
  • WpVote
    Votes 41
  • WpPart
    Parts 1
همه جا تاریک است و چیزی نمی بینم. تنها سر و صدای نا مفهومی از بیرون این محفظه‌ی لعنتی که دورم پیچیده شده است به گوشم می رسد. اصلا این محفظه را دوست ندارم. تقلا می کنم می خواهم از آن بیرون بیایم. انگار دنیایی دیگر مرا می خواند. احساس می کنم چیزی پایم را گرفته. چیزی شبیه دست خودم. نور عجیبی به چشمانم می خورد. حال تنها روشنایی است. نمی توانم نفس بکشم. احساس مرگ می کنم.
The Fortune by RubixCube89201
RubixCube89201
  • WpView
    Reads 32,245
  • WpVote
    Votes 1,630
  • WpPart
    Parts 1
In which a fortune cookie saves a blind date going down faster than a roller coaster after a steep climb.
Love in bare by djmalikstories
djmalikstories
  • WpView
    Reads 51,376
  • WpVote
    Votes 5,866
  • WpPart
    Parts 21
لويي به عنوان يه توالت شور ميخواد پيشه هري كار كنه اما يه سري اتفاقاتي ميوفته كه اون از يه توالت شور به يه دوست پسر دوس داشتني تبديل ميشه !
Like Night and Day by exobubz
exobubz
  • WpView
    Reads 335,723
  • WpVote
    Votes 19,895
  • WpPart
    Parts 53
The brunet, who listened to nothing but punk and styled himself in ripped jeans and hoodies, believed that he and the basketball starlight of the school were a paradox.
Speechless (Harry Styles)(Persian Translation) by This_Is_Parnia
This_Is_Parnia
  • WpView
    Reads 7,178
  • WpVote
    Votes 811
  • WpPart
    Parts 11
از آخرین باری که صحبت کردم 14 سال گذشته، 14 سال سکوت، دکترا بهم گفتن که دیگه نمیتونم صحبت کنم، حتی اگر هم میتونستم صحبت کنم هری استایلز باعث می شد که، لال بشم...
یک ساعت مانده به مرگ by ManiMirjavadi
ManiMirjavadi
  • WpView
    Reads 999
  • WpVote
    Votes 153
  • WpPart
    Parts 1
آخرین روز زمین بود. اخبار گفته بود امروز همه چیز تمام می شود.پایان نزدیک بود و بالاخره زمان مرگ فرا رسیده بود. در خیابان قدم می زدم و به سمت خانه می دویدم. قرار بود زمین در ساعت ده و سی و سه دقیقه شب، از بین برود.
داستان واقعی زندگی من by miss__elham
miss__elham
  • WpView
    Reads 2,654
  • WpVote
    Votes 233
  • WpPart
    Parts 9
حدودا ساعت دوازده، یک بعداز ظهر بود که زنگ مدرسه خورد و یه نفس راحت کشیدم اه اصلا حوصله نداشتم دلم میخواست برسم خوونه و به مامان زنگ بزنم دلم واقعا برای صداش تنگ شده بود..دیشب مامانو برده بودن بیمارستان دوباره حالش بد شده بوود..خیلی بد..مامان سرطان داشت و لی خیلی زیبا و قوی بود..کیفم و برداشتم و اروم اروم پله های مدرسه رو اومدم پایین..وای صبرکن...یه لحظه وایسا...این صورت چقدر آشناس..مامان تویی باورم نمیشه..وای موهاشووو..اومدی دنبالم....با صدای یکی از بچه ها که چرا جلو راه وایسادی به خودنم اومدم و..ادامه دادم..اون حالاحالاها اونقدر خوب نمیشه که بیاد بیرون..بیاد دنبالم و تا خونه اونقدر دم این مغازه ها نگهش دارم تا برام بستنی بخره..خیره به آسفالت قدم میزنم..تنها کاری که میتونم بکنم اینه که سرطان بگیرم تا وارد بخش سرطانی ها بشم...هنوز بچه ها رو میدیم که دست در دست ماماناشون میرن خونه..آخه یکی نیست بگه چرا مامان من؟؟؟ از خدا دلگیرم...چرا من باید تنها برگردم....رسیدم خونه ی مامان بزرگ...آخه مامانم به خاطر مریضیش یه مدته اینجاس ماهم چهارتا وسایل بردیم و یه مدته اینجا میخوابیم..
A Letter To Harry (Harry Styles Persian Short Story) by Pari_EXO-L
Pari_EXO-L
  • WpView
    Reads 444
  • WpVote
    Votes 59
  • WpPart
    Parts 1
سلامــ هریــ....النـ امــ... الانــ مثلــ همیشهــ نشستمــ تو اتاقمــ و بهــ انتظار اینمــ کهــ یهــ تماســ از تو داشتهــ باشمــ....و بتونمــ فقطــ یهــ بار دیگهــ صدایــ گرمتو بشنومــ... میدونیــ امروز چهــ روزیهــ ...؟ تولدمهــ دیگهــ... نمیدونیــ؟ ...میدونمــ....تو اینو سالهایــ قبلمــ فراموشــ میکردیــ..
I Love you in my dreams by Donya_aqua
Donya_aqua
  • WpView
    Reads 16,492
  • WpVote
    Votes 1,900
  • WpPart
    Parts 16
لوهان تو جذابترین و باحال ترین گروه مدرسس،و سهون تازه واردی که از روز اول همه توجه هارو جلب کرده ومشکل به وجود آورده. تلاش لوهان برای به چنگ آوردن سهون میتونه موفقیت آمیز باشه؟ تو این راه باید چه چیزایی رو از دست بده؟؟ ᯽᯽᯽ زوج: هونهان ژانر: مدرسه‌ای، عاشقانه وضعیت: تکمیل شده✅ *اصل فیک به زبان استانبولی بوده و اجازه نامه کسب شده✔