Select All
  • The Babysitter (Zayn Malik Fanfiction)
    6.2M 134K 52

    Sam can't support her rebellious twin brothers who spend their time screaming , fighting with ketchup and playing Hide and seek in the kitchen. . They form a rich lonely family,their parents are always working.Many babysitters tried to succeed in that job but it was so impossible. They all gave up. One day , The righ...

    Completed  
  • Roommates [Harry Styles]
    11.3M 309K 31

    [COMPLETED] What would you do if your roommate was the person you hate the most? Amy now lives with her enemy. The one who broke her heart and she hated. The one and only, Harry Styles. © londonstars

    Completed  
  • Upstairs
    114K 15.1K 50

    «طبقه‌ی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سال‌ها... خاطرات کم‌کم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد می‌آرم. شب و روزها می‌گذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهره‌ی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...

    Completed  
  • Dilemma
    12.3K 1.8K 21

    لیلی وندوور دانش آموز سال آخر دبیرستان .رکوردش به عنوان "شر ترین" توی دفتر انضباطی ثبت شده عاشق پسر خوشتیپ و جذاب مدرسه پسری که همه حاضرن هرکاری انجام بدن تا بتونن یک ثانیه باهاش حرف بزنن بعد سه سال اون بالاخره با دوست دخترش بهم میزنه یسسسسسس!! این خوب نیست؟!! از نظر لیلی معرکه به توان هزاره! از الان ميتونه برای پیشنه...

    Completed  
  • Stupids
    116K 16.7K 49

    «احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction

    Completed  
  • Lovely Nightmare (persian)
    53.2K 5.8K 48

    سلام *کابوس دوست داشتنی* داستان زندگی خیلی از ماهاست.دایرکشنرای ایرانی.کسایی که برای دیدن پسرا تقریبا ناامیدن اما یه چیزی تموم نا امیدی مانیا رو تبدیل به امید میکنه.یه DM . DMی که توسط هری استایلز پاسخ داده میشه اما این همه ماجرا نیست مانیا تنها نیست اون کساییو کنارش داره که روی همه زندگیش تاثیر دارن --امیدوارم خوشتون...

    Completed  
  • آرزوهای رنگارنگ ( فارسی) *درحال ويرايش
    17.1K 1.5K 1

    بعضی وقتا خیلی خوش شانسیم. فکر می کنیم هرچیزی که تو دنیا می خوایم داریم... داشتن یه گروه موسیقی خیلی خوبه. آرزوی خیلی از آدماس... و من برای داشتنش خیلی خوش شانسم. اینکه با چهار تا از دوستات هر روز کای که تمام عشقت توش خلاصه شده انجام بدی چیزی نیست که راحت نادیده بگیریش اما همه چیز همیشه به اون حالتی که هست نمی مونه...