what i like ♡
10 stories
The Green Part of Taehyung's Life.  by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 4,841
  • WpVote
    Votes 1,177
  • WpPart
    Parts 14
قسمت بزرگي از دنياي تهيونگ با رنگ سبز پوشيده شده بود قسمتي كه دركش براي همگان راحت نيست،همون طور كه دنياي پيچيده ي ديگران براي تهيونگ تعريف نشده به نظر مياد : لبخند بزرگ و مستطیلی ای به سیمون دوست داشتنیش زد - میدونی که تو بهترین دوستمی سیمونی !
alone || kth + ksj by -taejins
-taejins
  • WpView
    Reads 177,289
  • WpVote
    Votes 8,643
  • WpPart
    Parts 34
❝i'm alone, he's not.❞-ksj ❝he's alone, i'm not.❞-kth ↳taejin ↳short story ©-taejins
Letters From A Purple Shoebox | JinMin by jinxnina
jinxnina
  • WpView
    Reads 108,375
  • WpVote
    Votes 6,641
  • WpPart
    Parts 50
Jimin never shared his feelings to other people- instead, he'd scribble them down on little pieces of scrap paper that he hid in his purple shoebox. When he realises that he can't keep hiding his feelings for any longer, he finally gets the courage to send each note out to his lover boy, one by one until he gets the boy's attention. Started: 04/08/2018 Finished: 01/03/2021
Letters from a Purple Shoebox. by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 21,206
  • WpVote
    Votes 5,508
  • WpPart
    Parts 50
جیمین هیچوقت احساساتش رو با بقیه درمیون نزاشته بود - بجاش بد خط اونهارو روی کاغذ کوچکی مینوشت و توی جعبه کفش بنفشی پنهان میکرد. وقتی میفهمه که دیگه نمیتونه احساساتش رو پنهان کنه، بلاخره جرعت فرستادن اونها به معشوقه اش رو‌ پیدا میکنه. دونه دونه تا وقتی که توجه پسر رو جلب کنه. نوشته شده توسط :: @/jinxnina ترجمه شده توسط :: @/qzll_hn
Velleitie. by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 27,966
  • WpVote
    Votes 5,135
  • WpPart
    Parts 16
جیمین هرروز صبح برای یونگی نامه ی کوچیکی مینویسه و اون رو روی یخچالشون میچسبونه. اما چی میشه اگر یونگی نبینتشون و روی یخچالشون پر بشه از برگه نوت های صورتیِ کوچک؟ معنی اسم فیکشن : خواستن یا آرزوی داشتن چیزی که رسیدنی نیست.
This is Kim Family by iamnotshadi
iamnotshadi
  • WpView
    Reads 179,792
  • WpVote
    Votes 20,362
  • WpPart
    Parts 20
ده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک یک ساله این داستان روزمرگی ها و مشکلات خانواده پر جمعیت و دوستداشتنی کیمه _________________ توجه کنید داستان ترجمه نیست ژانر [فلاف-سوویت-فمیلی-امپرگ-اسمات] ~ با حضور افتخاری اکسو و بلک پینک~ A BTS fanfiction Written by VIO Highest ranking so far #1 in namjin 😭 #1 in fluff #1 in jhope #1 in suga #1 in jin #1 in rm #1 in jungkook #1 in mpreg #1 in jimin #2 in bangtan #3 in فارسی
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
millennium_story
  • WpView
    Reads 210,246
  • WpVote
    Votes 36,017
  • WpPart
    Parts 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin
alone. by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 38,365
  • WpVote
    Votes 5,662
  • WpPart
    Parts 35
- جایی که سوکجین تنهاست و به تهیونگی که دوستهای زیادی داره حسادت میکنه. و - جایی که تهیونگ متوجه تنهایی سوکجین میشه و ازش متنفره.
Family shared stories. by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 44,496
  • WpVote
    Votes 5,991
  • WpPart
    Parts 14
داستان هایی از خانواده ی پنج نفره ی کیم ~
His Eyes. by qzll_hn
qzll_hn
  • WpView
    Reads 8,648
  • WpVote
    Votes 1,817
  • WpPart
    Parts 8
- راستی...امروز یه دست فروش دیدم نزدیک داروخونه! گل میفروخت...میخواستم برات نرگس بخرم اما اون فقط نرگس زرد داشت...گفت فردا حتما برام یک بسته نگه میداره! کاپل : ویکوک ژانر : رمنس ، انگست ، روزمره