Angels Vs Demon
اتفاق های عجیب تو زندگی هر کسی میوفته.... ولی برا همه تا این حد عجیب هست؟... برا همه این اتفاق ها میوفته؟... پس چرا؟ چرا زندگی ما اینجوری شد؟ ....
اتفاق های عجیب تو زندگی هر کسی میوفته.... ولی برا همه تا این حد عجیب هست؟... برا همه این اتفاق ها میوفته؟... پس چرا؟ چرا زندگی ما اینجوری شد؟ ....
باورم نمیشد چه شکلی اون اتفاق افتاد... تنها چیزی که میدونم اون شبی کسی بود ک بدترین کابوس ها رو یادم مینداخت... اما من از اون متنفر نشدم...
اسم این فن فیک *غیر منتظره* ست و من اینو نوشتم تا بدونید که هیچوقت چیزی برای همیشه توی تاریکی نمیمونه شما باید اعتماد به نفس داشته باشید چون خیلی با ارزشید✨ قرار نیست بدون اشکال باشید تا بتونید نظر یکیو جلب کنید لطفا داستانو به بقیه هم معرفی کنید❤
یه فن فیکشن طنز راجب وقتی که هریه پانک اتفاقی سر از ایران در میاره اون تو ایران با جواد(زین)و نایب(نایل)و جمال(لیام) و جلال(لویی) اشنا میشه هرکدوم از اونا یه اتفاق جدید برای هری درست میکنن ممکنه هری تغییر کنه ممکنه بدتر بشه:) از دست ندید
"To break the curse is to kill the one who casted it upon you." Book #1 Trailer is made by: @BoundToLove Highest rank: #51 in Fanfiction
_اگه برای رفتنت بعدش فعل برگشتن باشه... محبت از بین میره خاطرات تداعی میشن و آدم شکسته میشه...
یه تونل خیلی پر رمز و راز توی شهری که کارتر توش زندگی میکنه وجود داره. از وقتی یه دختر بچه بود بهش گفته بودن به اون تونل نزدیک نشه. خطر توش کمین کرده و این کارترو میترسوند. هیچکس نتونسته بود تهشو ببینه، حتی نورم نمیتونست به ته اونجا برسه. حالا یه دختر نوزده ساله اس با یه همچین حس کنجکاوی .دوستای کارتر اونو کشوندن توی...
تاریکی همه جا هست... همه یه قسمت تاریک دارن...فقط باید بزارن بیدار شه و اون وقت...همه چی امکان پذیره . . -چرا اینکارا رو میکنی؟چرا؟ -من...من...مج...بورم -کی مجبورت کرده؟؟ -تو!
This story is about different disasters accruing at different points in time
به تاریکی هم عادت میکنیم ، حتی اگر عاشق نور باشیم . | الگو گرفته از کتاب ' انسان ها ' نوشته ی مت هیگ | [ ziam Mayne AU ] . .
رانی درد های زیادی رو تحمل کرده. در شش سال اول زندگیش مجبور به تحمل دعواهای خانواده اش بوده، مادرش جلوی چشمش از بین رفت، با کسی غریبه بزرگ شد و هیچ دوستی کنارش نداشت. حالا پانزده سال از قتل مادرش گذشته، اون لندن اومده و جایی میخواد کار کنه که روی پرونده مادرش و کسایی که به وسیله یک نفر کشته شدن تمرکز دارند... (اینو وق...
این منم... ((مگان)) دختر سختی... درد... مراقب دلت باش... عشق همه چیزت رو عوض میکنه... باعث میشه قوانینتو زیر پات بزاری... درام/عاشقانه/ترسناک
وقتی عاشق کسی هستی که داره تو رو به قتل میرسونه،برات انتخابی باقی نمونده. چطور میتونی فرار کنی؟ چطور میتونی بجنگی؟ وقتی که تمام این کارها بیشتر به اون صدمه میزنه... وقتی زندگیت تمام چیزی هست که میتونی به اونی که دوسش داری بدی،چطور نمیتونی تقدیمش کنی؟ اگه اون کسی هست که خالصانه دوستش داری...
شايد از کارايى که پدرت ميکنه خوشت نياد و باعث آوارگيت بشه اما همين ممکنه سرنوشتتو عوض کنه...
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...
گناه هایی برای زنان درکتاب مقدس: 1.سوار کاری برای زنان عیب است. 2.کار کردن زنان بیرون از خانه عیب است. 3.طلاق گرفتن زن عیب است. و.. تنها کاری که دراین جامعه از زنان میخواهند.نگه داشتن نجابت خود تا وقتی که با کسی ازدواج کنن است.و گوش کردن دستورات شوهر شان است و بدنیا اوردن فرزند. و البته که مردان هم همین توقع از همسرشا...