arinaaaa4's Reading List
15 stories
cutthroat ꗃ ziam by mary_rider
mary_rider
  • WpView
    Reads 8,766
  • WpVote
    Votes 1,201
  • WpPart
    Parts 26
"من برای پول فقط میکشم؛ ولی فقط برای پول نمیمیرم." #ziam #larry
SalvA ( Ziam FanFiction ) by nila95niloo
nila95niloo
  • WpView
    Reads 17,532
  • WpVote
    Votes 1,983
  • WpPart
    Parts 29
این کتاب، داستان زندگی يه آدمه... يه دختر ۱۳ ساله که درد کشیدن جزو لاینفک زندگیشه... درد يه دختر ۱۳ ساله چی ميتونه باشه؟ این سوال خودش درده و این دختر، کم درد نداره...پس بیاید به درداش اضافه نکنیم و سوال رو کمی تصحيح کنیم... "درد از کجا شروع شد؟" #درد با جنگ شروع شد... #درد با دفن تن گلوله بارون شده ی برادر تازه دامادش شروع شد... #درد با تجاوز و بیرون کشیدن قلب تپنده ی تازه عروسش شروع شد... #درد با تحویل گرفتن بدن بی سر پدر و دومین برادرش شروع شد... #درد با گم شدن تنها برادر باقیمانده اش تو جنگ شروع شد... #درد با شکافتن شکم مادرش و در آوردن کوچکترین فرد خانواده اش، شروع شد... #درد با نگاه های بی شرمانه ی افرادی که خودشون رو مسلمون خطاب می کردن، شروع شد... #درد با فروختن دخترک ۱۳ساله ی داستان به يه خارجی پدوفیلی شروع شد... به زندگی دردناک "سَلْوا" سلام کنید... بله، درست خوندید، اما توی توضیحات یا اسم داستان اشتباهی نشده، این يه فن فیکشن با شیپ زیامه، اما با کمی چاشنی حقیقت...
Why'd you only call me when you're high?! [Ziam] by KimizWorld
KimizWorld
  • WpView
    Reads 40,166
  • WpVote
    Votes 4,032
  • WpPart
    Parts 25
زین و لیام ، زوجِ جوون، با کلی مشکل و دردسر تو رابطشون... از زمانی که لیام اخراج شد ، همیشه به طرز وحشیانه و وحشتناکی مست به خونه می اومد... بنظرتون زین صبر میکنه تا دوباره رابطشون جون بگیره؟یا کلافه و خسته میشه از این لیام همیشه مست و وحشتناک و میزاره میره؟؟!! در واقع چه اتفاقی میوفته؟... [Completed]
MY TWINS by yeganekrm
yeganekrm
  • WpView
    Reads 25,511
  • WpVote
    Votes 2,603
  • WpPart
    Parts 17
من همیشه اعتقاد داشتم یه روزی یه شخصی توی زندگی هرکسی میره و عوضش میکنه... و بالاخره اون "شخص" برای لیام رسید . . . اوه ببخشید "شخص" نه "اشخاص" اونا دوقلو هستن...دوقلو دوست داشتنی لیام... فقط بیشتر تو فاز کلاب و رابطه های جنسیه? باید میگفتم ولی اگه باهاش مشکلی ندارین از دستش ندین? Cover by @ghazxl
sorcery school by ghazal_hi
ghazal_hi
  • WpView
    Reads 66,173
  • WpVote
    Votes 7,002
  • WpPart
    Parts 40
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرایه پر فرازو نشیبو واسه ی اون میسازه........
killerbitch(zaynmalik) by sabawmalik
sabawmalik
  • WpView
    Reads 3,950
  • WpVote
    Votes 342
  • WpPart
    Parts 20
همیشه همچی اونجور که میخوایم نمیمونه امیلیان کوچولوی قصه ما پاک و ساده نمیمونه اون هرزه میشه یه bitch کامل یه فریبنده لعنتی یه الهه حیله گری زین کوچولوی قصه ما ساده و پاک پیش مامان خوشکلش با یه دوستدختر باکره زندگی نمیکنه اون قاتل هرزه ها میشه یه پادشاه قلب شکنی یه king بی احساس با تنفر از زنا ولی چی میشه اگه hate king ما killer bitch ما عاشق یه bitch فریبنده و حیله گر بشه الهه حیله گری گفتم همیشه همچی اونجوری که میخوایم نمیمونه
Fox(zaynmalik) by sabawmalik
sabawmalik
  • WpView
    Reads 3,692
  • WpVote
    Votes 493
  • WpPart
    Parts 42
ساعت نزدیکه سه نصفه شبه دارم از سر درد میمیرم اوه بهتره هر چه زودتر این کوکائنارو از رو میز جم کنم و یه قرص بخورم از جام بلند شدم تا برم سمت یخچال اما با صدای ناله ضعیفی متوقف شدم حتما اثر توهم ماشروم و کوکه توهم زدم سرمو تکون دادم و به راهم ادامه دادم اما صدای ناله دوباره بلند شد دمبال صدا رفتم تا به گاراژ پشت خونه رسیدم صدای ناله ضعیف دردناکی که شنیده بودم بلند تر و واضح تر شنیده میشد آروم دره گاراژ و باز کردم و رفتم تو انقد گشتم که با چیزی که دیدم شکه شدم بچه روباه سفیدی که داشت از زیر شکمش خون میرفت بلند ناله میکرد و دلم و ریش میکرد روباه تا منو دیدم اومد فرار کنه اما حتی یه اینچم تکون نخورد واسه همین برای ترسیدنم دندوناشو نشونم داد اما نگذشت که بی حال افتاد رو زمین با شک از رو زمین بلندش کردم اما هنوزم باورم نمیشد .........
Queen virgin(zaynmalik) by sabawmalik
sabawmalik
  • WpView
    Reads 1,573
  • WpVote
    Votes 176
  • WpPart
    Parts 10
ماریسان تو حتما باید امشب با پرنس مالیک برقصی اوه مادر دست بردار من از اون مرد مرموز خوشم نمیاد لیدی عزیز میتونم برای یک دور رقص دخترتون و قرض بگیرم؟ مادرم با یه نیش شل شده گفت حتما پرنس اتفاقا ماریسان داشتن میگفتن که چقد دوس دارن با شما برقصن من با چشای گرد شده به دهن مامان خیره شده بودم که دستم کشیده شد رفتیم وسط سالن و دستشو دور کمرم حلقه کرد و آروم تو گوشم زمزمه کرد میدونی اصلا واسم مهم نیست که از منه مرموز خوشت نمیاد انگشت اشارمو گرفت و من پنج دور دورش چرخیدم بعد دور دستم پیچیدم و اون منو تا نزدیکی زمین برد و آورد بالا با یه لبخند تو گوشش زمزمه کردم توام میدونی اصلا واسم مهم نیست که واسه تو مهم نیست که من اصلا از تو مرموز خوشم نمیاد و با لبخند ازش جدا شدم ......
No Homo [Ziam | Persian Translation] by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 50,025
  • WpVote
    Votes 5,787
  • WpPart
    Parts 24
زین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
Against the wind [H.S][Z.M] by itsmoonlike
itsmoonlike
  • WpView
    Reads 8,330
  • WpVote
    Votes 931
  • WpPart
    Parts 29
درواقع همه چی از جایی شروع شد که باید مقابل دولت یا موافق دولت یکی رو انتخاب میکردیم ولی ما حزب "در برابر باد" هستیم .. نه در جهت باد .. ما قوی هستیم ، نه نیازی داریم کسی خوشبختمون کنه ، نه اجازه میدیم کسی زندگیمونو بگیره.. ما شکارچی های باد هستیم .. نابودگر .. فتنه گر .. طغیان گر .. Covered by : DarkAngelH