Ziam Mayne \(ˆ˚ˆ)/
24 stories
I'm Not Yours {ziam} by Heyfaezh
Heyfaezh
  • WpView
    Reads 214,664
  • WpVote
    Votes 28,894
  • WpPart
    Parts 44
Highest ranking : #2 in Fanfiction _تو متعلق به منی +اشتباه میکنی . من متعلق به تو نیستم . من متعلق به هیچکس نیستم !
Please Don't Eat Me [Ziam Mayne Version - Completed] by lZaynMalikl
lZaynMalikl
  • WpView
    Reads 10,376
  • WpVote
    Votes 1,864
  • WpPart
    Parts 7
موش کوچولو فکر می‌کرد مار شیطانی همسایه بالاخره می‌خورتش و شب و روزش از ترس یکی شده بود. آخر سر هم یه لقمه‌ی چپش کرد ولی نه اون مدلی که فکرش رو می‌کرد. مترجم: -Liammalik-
4:48 [Ziam Mayne Version - Completed] by lZaynMalikl
lZaynMalikl
  • WpView
    Reads 4,170
  • WpVote
    Votes 1,099
  • WpPart
    Parts 9
هی، هیچی نگو. نترس، ساعت '4:48 صبحه، از لحاظ روانشناسی این ساعت، ساعت مرگه. اما تو الان نمی‌میری. مرگت 12 ساعت دیگه است. اسم من زیروعه. اومدم که نذارم بمیری. -Hello I'm Zero. مترجم : Liammalik- & lZaynMalikl-
dead robots [z.m] [l.s] by ilun_zd
ilun_zd
  • WpView
    Reads 4,280
  • WpVote
    Votes 786
  • WpPart
    Parts 25
_ما مردم رو کنترل میکنیم ما اون ربات های مرده رو کنترل میکنیم.... #ziam #larry #niall #larry_stylinson #ziam_mayn
Feel Me by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 171,354
  • WpVote
    Votes 15,588
  • WpPart
    Parts 55
@SAaraah__1995
The Fate (Z.M,L.S) by faryva
faryva
  • WpView
    Reads 1,412
  • WpVote
    Votes 310
  • WpPart
    Parts 14
از وقتی یادش میومد گم شده بود. درد قدرت از دست دادن کلماتی بودن که به سرنوشتش معنی میدادن.
Black Sea  by A_Z2528L
A_Z2528L
  • WpView
    Reads 32,146
  • WpVote
    Votes 5,731
  • WpPart
    Parts 103
زیباترین اتفاقات زندگی‌ام اصلا در لیست «کارهایی که باید انجام بدهم» نبودند. هشدار : این داستان صحنه های قتل ، خشونت ، تجاوز (منظور به تجاوز بین کاپل ها نیست) و ... رو شامل میشه پس اگر علاقه مند نیستید بهتون توصیه نمیشه #1 one direction #1 ziam #1 black #1 sea
little Devil by risa80
risa80
  • WpView
    Reads 91,970
  • WpVote
    Votes 16,799
  • WpPart
    Parts 70
لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!
راز(mystery) by risa80
risa80
  • WpView
    Reads 21,367
  • WpVote
    Votes 4,666
  • WpPart
    Parts 29
جانی_تصمیم درست همینه لئو ، زین و لیام باید ازدواج کنن درسته زین گند زده بود ، خبرنگارا عکسش و هنگام ورود و خروج از گی کلاب نیویورک گرفته بودن و این خبر همه جا پخش شده بود و جانی از اب گل الود ماهی میگیره ، پسر کوچیکش که به قول خودش مایه ننگش بود و از سرش باز کنه لئو و جانی شریک هم بودن و بزرگترین سرمایه داران نیویورک بودن پس برای حفظ ابروشون تصمیمی گرفته شد که به نفع هر دو طرف بود لئوناردو با مکث طولانی غرق افکارش شد و در نهایت سرشو به نشونه مثبت تکون داد ازدواج این دو باعث تموم شدن این شایعات میشه لئو_بعد از ازدواج میفرستمشون روستای سیدنی ، مادرم اونجا زندگی میکنه ، هردو میتونن در کنار مادرم باشن اون لحظه تنها تصمیمی که میتونست بگیره همین بود و مطمعن بود پسر خودش میتونه از رازی که تو اون روستا پنهان بود مراقبت کنه ________________ کاپل: لری ، زیام
To Love a Sadist {ziam} by Heyfaezh
Heyfaezh
  • WpView
    Reads 245,615
  • WpVote
    Votes 20,661
  • WpPart
    Parts 34
من بردش بودم و بازیچه اش حیوون خونگیش بیبیش اسباب بازیش و همسرش .... من فک میکنم شما تصور میکنید که من از اول عمرم توی BDSM بودم . و من نبودم . زین ، ارباب من ، و یا ددیم ، یه سادیسمی بود . اون دوست داره به بقیه آسیب برسونه ؛ توی بدترین حالت های جنسی . این چیزی بود که اتفاق می افتاد ؛ اون همیشه بهم صدمه میزد . ولی بعضی اوقات ، من عاشق حسی می شدم که اون بهم میداد ..... :) Top ranck : #2 in fanfiction [Persian translation 2017] ⚠ [ Warning ]⚠