LARRY
41 stories
Photographer [L.S] by Ahou_1d
Ahou_1d
  • WpView
    Reads 8,937
  • WpVote
    Votes 1,282
  • WpPart
    Parts 18
* چشم هاش اقیانوس بود ،عمیق بود، اونقدری که من بتونم غرق بشم. زلال بود مثل شیشه امواجش هرچقدر هم سهمگین به سنگ های ساحل کوبیده میشد ولی از من محافظت میکرد ... قدم هامو به سمت اقیانوس سوق دادم،شك داشتم؟! شاید شاید چون میترسیدم میترسیدم غرق بشم و حتی دیگه خودش هم نتونه منو نجات بده ولی الان الان دیگه خیلی دیر شده...
Romantic Pornography[L.S] by warnox
warnox
  • WpView
    Reads 23,818
  • WpVote
    Votes 4,270
  • WpPart
    Parts 12
[Completed] وقتی یه نویسنده‌ی سریال‌های آبکی تلویزیون روی خواننده‌ای که هر هفته توی بار مورد علاقش اجرا میکنه کراش داره و نمیتونه جلو بره و باهاش حرف بزنه چیکار میکنه؟ درست حدس زدید راجع بهش مینویسه! ششمین نوشته Cover by lovely @IWontBeTheOne
One Of Her Students. by HolyCraicHoran
HolyCraicHoran
  • WpView
    Reads 451,515
  • WpVote
    Votes 17,497
  • WpPart
    Parts 26
Everything changes when one day Louis decides to visit the school that his girlfriend, Eleanor, works at. Out of everything that he could notice in the school, he notices a quiet boy with curly hair who’s name is Harry. He comes to learn that Harry has secrets. And more problems come up when he starts having feelings for one of his girlfriend’s students.
the little thing by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 99,669
  • WpVote
    Votes 11,169
  • WpPart
    Parts 45
تنها تو یه شهر و خوندن تو یه بار نمیتونه زندگی ایده آل ‌کسی باشه..اما زندگی میتونه واست نقشه هایی داشته باشه.. حتی میتونه به یکی از اعضای بزرگترین بوی بند دنیا تبدیلت کنه! و بهت بفهمونه که عشق پیدات میکنه..مهم نیس هرکجای دنیا که باشی...
Friends [L.S] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 208,080
  • WpVote
    Votes 36,115
  • WpPart
    Parts 52
[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]
Camper nowhere(L.S) by hlilaaaaa
hlilaaaaa
  • WpView
    Reads 23,451
  • WpVote
    Votes 2,959
  • WpPart
    Parts 20
اردوی تابستانی! لویی باخودش فکرمیکرد از خونه‌ای که براش حکم جهنم رو داره دور شدن ازش بهتره!!ولی چه اتفاقی میوفته که پشیمون میشه و تنها آرزوش برگشتن به همون جهنمه!!! Warning:Self harm and mentions of rape. if these attend you please don't read it.
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,815
  • WpVote
    Votes 25,322
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..
Truth or courage by ZAXstyles
ZAXstyles
  • WpView
    Reads 28,702
  • WpVote
    Votes 3,287
  • WpPart
    Parts 31
_گفت : جرأت یا حقیقت؟ +گفتم : مگه فرقی هم داره؟ _گفت : نه +گفتم : حقیقت؟ _گفت : دوسم داری؟ +گفتم : میشه جرأت رو انتخاب کنم؟ _گفت: باشه، جرأت! توو چشام زل بزن... "Cover by :IWontBeThe One
RESTLESS (PersianTranslation) by larryrbbstylinson
larryrbbstylinson
  • WpView
    Reads 31,052
  • WpVote
    Votes 2,799
  • WpPart
    Parts 22
این داستان شامل نوشته های جنسی، استفاده از الکل و خودآزاری میشه. اگر اذیت میشید، من خیلی جدی بهتون پیشنهاد میکنم که یه داستان دیگه بخونید. لویی تاملینسون همیشه باور داشت یا مجبور بود باور کنه که استریته. ولی وقتی که یه پسر چشم سبز به اسم هری استایلز شمارشو براش میزاره، هیچ نظری درمورد اینکه زندگیش چطوری تغییر میکنه نداره. لویی بیشتر زندگیشو با کناره گیری از آدما گذرونده و مصممه که گذشتشو کنار بزاره ، اما با خودآزاری و کسایی که نمیتونه فراموش کنه. لویی اون زندگیو هرچیزی به غیر از "آسون" میبینه. هری استایلز یه هنرمند با اعتماد به نفسه که از شجاعتش برای نه گفتن به پدرش سود میبره. الان که هری بالاخره شروع به فهمیدن این کرده که چه طوری کنترل زندگیشو خودش داشته باشه ، نتایجشو دوست داره. با یه پسر خوشگل مثل لویی توی زندگیش و دوستای خوبی که همیشه پشتش ان ، اون بالاخره میتونه ببینه که زندگی میتونه شیرین باشه. آیا این دوتا پسر میتونن به هم عشق بورزن؟ آیا لویی به تمایلات جنسیش پی میبره؟ یا آیا جفتشون تا ابد "بی قرار" میمونن؟