Violence and crime have taken over a world now run by different crime lords and mafia bosses. Many members of the police force and military have been paid off to overlook crime, leaving the world in a hopeless and desperate state. Two men haven't given up and believe they can bring balance back to humanity, but to do so may be more dangerous then doing nothing. They plan to recruit 6 deadly men who have all been given multiple life sentences, and are all very skilled in their own way, in return for their freedom. If they cooperate, they go free. If they disobey, they die. Will this plan work? Or will the world fall deeper into despair? Secrets will be revealed, pasts that haunt them will come forward, lives will be at stake as they learn to work together.... or die alone. 03/05/20 ~~ #6 in Seonghwa 03/22/20 ~~ #1 in Honggi ~~ #2 in Woohwa ~~ #4 in Yunsan ~~ #8 in Jongsang 04/06/20 ~~ #1 in Jongsang 12/29/22 ~~ #1 in Jongho {Currently being translated to Polish by @youngjae_smile}

~~Sequel to Hala Hala~~ Everything has changed. Nothing is what it used to be. All has been rewritten. Law Enforcement has been eradicated and the Wolf Pack rules all, led by the tyrant Mercer. He controls everything and is feared by all. To cross him means instant death. And Mingi was forced to watch it all happen. He is alone. The only one to remember what had happened before the machine was activated. And he has no idea what to do now. Will he be able to find his family? And if he does, will they believe his story? Or will Mingi be forced to face this new world on his own and be faced with the challenge of surviving? 3/22/20 ~~ #3 in Honggi ~~ #6 in Sanhwa ~~ #7 in Yunsan ~~ #6 in Woohwa

_برای مردن زیادی قشنگی، باهات چیکار کنم عروسک؟ چانلیکس -جنایی ، انگست ، ترسناک ، رمنس ، اسمات لی یونگ‌بوک، سوپر مدلی که لقب پرنس ران وی رو داره به طور اتفاقی شاهد نمایشی بعد از قتل میشه؛ جسدی که شبیه به یه اثر هنری میمونه و قاتلی که در حین خلقش، چهره بی نقص پرنس رو میبینه. در این صورت اون باید از سر راه برداشته بشه؟ انگار قاتل هنرمند فکر دیگه ای برای عروسکش داره.‌..

The scars around Minho's wrist? They're just from fighting. Or at least that's what everyone assumes. Jisung, on the other hand, has a feeling there's a darker backstory to it than what everyone says and he's determined to find out. In which Minho is known to be the cold hearted gang member, but that all changes when he has to sit next to Jisung in class. - *the scars are NOT from self harm* DO NOT SKIP THE INTRO CHAPTER. Read it, it has the TWs and other important info needed.

Salvatore : Res⛼(فول شده💜) . Return to seoul🦂 . فصل دوم salvatore . . ژانر:انگست•اکشن•بتریال•رومنس•اسمات . کاپل: کوکمین•تهگی . . خلاصه: کنار من میخوابی؟ تا گوشه ای از این توهم و تو دستات بگیری... من دارم به سمت پوچی میدوم... بدنت هوشیاری منو میگیره... و حرف های نا گفته حرف هایی که با خیره شدن به چشم هام توو ذهنت میچرخه و من... با من گریه میکنی؟ تا طلوع صبح... که پا بزاریم...روی تک تک نور های چشمک زن این شهر نفرین شده عزیزم...با من میمیری؟... . . . با من تا طلوع خورشید...گریه کن... . . . Savatore : Res . Return to seoul⛼ . . . ♡Mini stories♡

(فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش تو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میشد...تحلیل میرفت هر چی که داشت غرور...ابهت...مردونگی...قسم خورده بود...به صداش...به چشماش...به روحش جلوی اون الهه ی جنگجو زانو زد و دستی به ساق پای سفید و خوشتراشش کشید و لذت مثل دارویی جذب سلول های تشنه ی تنش شد...ساق پاشو بالا اورد و بوسه هاش بودن که شروع شدن...از مچ تا زانو....و انگشتایی که روی رون سفیدش کشیده شد و همون فاصله ی هیجان انگیز و طی میکرد و حوله کنار میرفت و دیدش روی بهشتش کامل تر میشد اره این جئون جونگکوک بود زانو زده جلوی الهه اش دستایی که کنترل از دست میدادن دلی که عنان از کف داد و لبایی که تن سفیدی و لمس میکردن...تن سفید الهه ی هرزه اش...آفرودیته لعنتی که شده بود پاییز و بهار و ذره های هوایی که نفس میکشید آفرودیتی که با چشمایی خمار بند حولشو باز کرد و با پاهایی باز شده و پوزخندی منتظر حرکت بعدی سالوا شد جونگکوک__ناب ترین حضور زندگیم • • • کاپل اصلی : کوکمین • کاپل فرعی: یونمین.تهگی • ژانر: اکشن•هار

Hyunjin is a heartless bully, who doesn't consider anyone a friend. Jeongin is just one quiet student, who doesn't want to trust anyone. But what if everything was different only a year back? And what will happen if these two cross paths, once again? A HyunIn ff (Minsung and Changlix included 😉) Start: 07/09/2020 Finish: 19/03/2021