unknownn1998's Reading List
30 stories
Poems from Everywhere  by kindakaa
kindakaa
  • WpView
    Reads 103,617
  • WpVote
    Votes 12,439
  • WpPart
    Parts 1
شعرهايى از همه جا.
Quotes from Books -2 by kindakaa
kindakaa
  • WpView
    Reads 62,651
  • WpVote
    Votes 6,425
  • WpPart
    Parts 94
نقل قول از كتابها / ٢.
دل خوانده ها و مغز نوشته ها by Iam_writing_here
Iam_writing_here
  • WpView
    Reads 9,711
  • WpVote
    Votes 1,239
  • WpPart
    Parts 34
بعضیاش و خودم نوشتم بعضیاشو خودم خوندم 😏
Playboy » L.S by wrenadler
wrenadler
  • WpView
    Reads 4,787,385
  • WpVote
    Votes 174,562
  • WpPart
    Parts 48
I was captivated, but he was all too good at his profession: Harry Styles, Playboy. © wrenadler, All Rights Reserved. (Larry with some Ziam)
Locker 17 by StylesRoyalty
StylesRoyalty
  • WpView
    Reads 31,638,365
  • WpVote
    Votes 935,336
  • WpPart
    Parts 161
"It's hard letting go. I'm finally at peace but it feels wrong." {Under going editing. It's being rewritten from the beginning, grammatical errors are being fixed. Should be completely edited and polished by December}
Our Destiny (L.S) by Fff_Writer
Fff_Writer
  • WpView
    Reads 1,171,066
  • WpVote
    Votes 128,362
  • WpPart
    Parts 134
"من اسمش رو گذاشتم.... . . . سرنوشتِ ما..."
Sea's whisper [L.S | Z.M] by Namelessaa
Namelessaa
  • WpView
    Reads 196,192
  • WpVote
    Votes 44,506
  • WpPart
    Parts 60
«بهش میگن زمزمه ی دریا و اون بزرگ ترین رازی که دریا توی خودش قایم کرده.»
Blood dance (L.S) by story_1d_larry
story_1d_larry
  • WpView
    Reads 24,728
  • WpVote
    Votes 3,141
  • WpPart
    Parts 18
_ خدای من،تو واقعا میتونی خطرناک باشی. +ممنون. _ برای چی؟ + مردم از شخصیت های خطرناک خوششون میاد. " BLOOD DANCE " "رقصِ خون" .
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,891
  • WpVote
    Votes 25,322
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..