نباید عاشق میشدم ولی... من‌دلمو باختم.... عاشق شدم عاشق کسی که نباید میشدم عشق اون تو قسمت ممنوعه ذهنم بود ولی قلبم پیروز شد

«طبقه‌ی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سال‌ها... خاطرات کم‌کم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد می‌آرم. شب و روزها می‌گذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهره‌ی یه دختر جوان رو توی چارچوب در دیدم! ...که وحشت‌زده به من خیره شده!!! A Niall Horan Fanfiction

HOPE YOU ENJOY IT. ALL IMAGINES AND SOME PREFERENCES OF ONE DIRECTION :D WOOOOOOOOOOOO

ایمیجین های کوتاه وان دایرکشن و زین مالیک

فن فیک های کوتاه از پسرا.