Select All
  • Mystery Of His Eyes (Narry)
    13.5K 1.7K 32

    داستان از اون جایی شروع شد که دوتا چشم سبز رو به روم قرار گرفت،و من بدون توجه به شخصی که صاحب اون چشما بود خودمو بهشون سپردم و متوجه تغییرات زندگیم نشدم.

  • Bodyguard(narry)(persian)
    43.2K 6.4K 38

    "دلیلی که من اینجام تویی هری، من باید از تو مراقبت کنم و اهمیتی نداره که چه اتفاقی برام میفته. تو کسی هستی اما من نه. کسی اینجا به من نیازی نداره.این شغل منه که از تو مراقبت کنم" من، من بهت نیاز دارم، تو کسی هستی. من میخوام که تو کسی باشی نایل" " orginal story by @Onlythosewho cover by @HarrietStylse

    Completed