هی گایز
من به اصرار چنتا از دوستام تصمیم گرفتم وان شاتامو بزارم
خودم زیاد دوسشون نمیدارم ولی خیلی سر این موضوع فحش خوردم مجبور شدم😑
بازم امیدوارم خوشتون بیاد❤💛
جایی که لیام عاشق پسری با موهای صورتی و تاج گل میشه،
همه چیز عالی پیش میره تا اینکه گلها پژمرده میشن،
درست مثل اون پسر.
Highest rank : 2 in short story 🧚🏿♀️
'Persian Translation'
Original story by @ziamstunes
[COMPLETED]
*لیام من میترسم...
تو عاشق کدومشونی؟
اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟
یا...
اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟
+اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟
زین و لیام ، زوجِ جوون، با کلی مشکل و دردسر تو رابطشون...
از زمانی که لیام اخراج شد ، همیشه به طرز وحشیانه و وحشتناکی مست به خونه می اومد...
بنظرتون زین صبر میکنه تا دوباره رابطشون جون بگیره؟یا کلافه و خسته میشه از این لیام همیشه مست و وحشتناک و میزاره میره؟؟!!
در واقع چه اتفاقی میوفته؟...
[Completed]
"اسمه من زين ماليكه ! عشق زندگيم ليام پينه ! "
زين نفس عميقى كشيد و دوباره توى آينه به خودش نگاه كرد .
" اسم من زينه ماليكه .... اسم من زينه ... اسم من .... "
دست روى صورتش گذاشت و عميق تر به تصويرش نگاه كرد
" اسم من ..... من نميدونم ؟!؟ "