Select All
  • I've waited so long...
    509K 61.2K 67

    زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...

    Completed  
  • THE SOUND OF WAR - sope
    20.6K 4.2K 21

    وضعیت : به پایان رسیده خلاصه : هوسوک پیانیستی که سرباز جنگی ایی که باعث بیخانمان شدنش میشه جانش رو نجات میده و خیلی دیر متوجه حسی به اسم عشق میشه ، حالا باید تصمیم بگیره ! مرگ یا دوباره نواختن؟ کاپل: سپ ، یونسئوک کاپل فرعی: ویکوک ، نامجین ، کوکمین ، ویمین و.... از فن فیکشن حمایت کنید ⁦🕊️⁩

    Completed  
  • Acacia Nightclub
    5K 367 1

    وانشات : آکِیشا نایت‌کلاب کاپل : مینگوک ژانر : رمنس، اسمات °•°•°• خلاصه: آکِیشا نایت کلاب، کلابی که توش فقیر و پولدار کاراگاه و رئیس مافیا همه و همه یه شب چیزی که هستن رو فراموش میکنن و یه هدف مشترک دارن... خوش گذرونی! چی میشه اگر جیمین افسرده که دیگه توی زندگیش به چیزی امید نداره، به این کلاب بره و با یه غریبه خاص آ...

    Completed  
  • the little thing
    98.5K 11.1K 45

    تنها تو یه شهر و خوندن تو یه بار نمیتونه زندگی ایده آل ‌کسی باشه..اما زندگی میتونه واست نقشه هایی داشته باشه.. حتی میتونه به یکی از اعضای بزرگترین بوی بند دنیا تبدیلت کنه! و بهت بفهمونه که عشق پیدات میکنه..مهم نیس هرکجای دنیا که باشی...

  • He Was Blue
    271K 24.9K 49

    .. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد...

    Completed  
  • A BLOODY DATE || SOPE
    2.2K 436 2

    صفحه نمایش‌های غول پیکر آسمون‌ خراش‌های شهر نیویورک، به جای نشون دادن بنرهای تبلیغاتی همیشگی، تصویر مرد ماسک پوشی رو به نمایش گذاشته بودند که با آواز کودکانه اما دیوانه‌وارش، وحشت رو به دل مردمان حاضر در خیابان انداخته بود. تنها کسی که اون بین مانند احمق‌ها لبخند میزد، یونگی مین، مأمور ویژه‌ی اف‌بی‌آی بود. • یک قرارِ...

    Completed   Mature
  • ~•Poisonous Addiction•~{Persian Ver./completed}
    71.3K 13.6K 31

    *• این داستان به ۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده •* تمامی افراد باندcobraX متعجب بودند که بکهیون مهربون با اون لبخند درخشان چطور میتونه عضوی از یک باند تبهکار باشه! هرچند شایعاتی بین افراد پخش شده بود که بکهیون معشوق Mr.X ،رییس بزرگ باند، هست. ♠️♥️♠️ ~•You are the cure and s...

    Completed   Mature
  • Dangerous Love(Larry Stylinson)
    66.5K 5.9K 18

    اولين فن فيك من!! وقتي در زندگي لويي و هري يك اتفاق غير منتظره ميوفته!

    Completed  
  • EXPERIMENT (L.s)
    321K 45.3K 75

    تنها گذاشتن فقط کاره یک انسان است.....اما من که انسان نیستم.....پس اینو تا آخرین روزی که نفس میکشی با خودت تکرار کن " من هیچ وقت تنهات نمیزارم". Finished✅✅ _________________ #experiment1#

  • mr.secret
    85.6K 6.4K 11

    لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!

    Completed   Mature
  • ^stockholm syndrome ^
    186K 17.8K 26

    استاکلوم سندروم ممکن میشه ..وقتی ..عاشق کسی بشی که گروگانت گرفته!

    Completed  
  • End Game (L.S)
    608K 87.9K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • protecting him ꗃ ziam ✓
    88.5K 10.9K 28

    آتشی که سوزوند و آبی که درد داشت #Ziam_Mayne

    Completed  
  • You And I ◦ZIAM◦completed
    183K 15.7K 59

    |همه احساس من توی تو خلاصه میشه و منم احساسمو زندگی میکنم|

    Completed  
  • Wolve [L.S]
    121K 14.2K 56

    من آسیب دیده ام این زخم از بین نمیره و بزرگتر و دردناکتر از قبل میشه زنجیر اختیارم دست خودم نیست حمله کردن و اسیب زدن به اطرافیانم قسمتی از وجودم شده من انسانی ام از جنس تاریکی گرگها به کسي رحم نميکنن ميکنن؟ حتی وقتی مقابل چیزی قرار بگیرن ازش کم نمیارن اما چرا من تو اقیانوس چشماش سقوط کردم ؟ * این داستان توسط...

    Completed  
  • friends with benefits (L.S)
    236K 28.7K 31

    لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...

    Completed  
  • MR STYLES ( l.s persain translation)
    201K 27.3K 33

    " خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"

    Completed