[What I read before]
31 stories
𝐂𝐀𝐍𝐍𝐄𝐋𝐋𝐄 <ⱽᵏᵒᵒᵏ> by VIIRTTU
VIIRTTU
  • WpView
    Reads 45,072
  • WpVote
    Votes 6,454
  • WpPart
    Parts 11
کانل/دارچین(کامل شده) دارچین:درختی که از همه ی قسمت هاش بوی مطبوعی استشمام میشه و مثل چوب جادویی هرچیز رو لمس کنه، رائحش رو به اون میده. داستانی در دهه 50 میلادی، بین جغرافیا های مختلف و شخصیت های متفاوت تر. مرد تاجری که اعتیادش به تنباکوی لیکوای فرانسوی، با عطر دارچین آمیخته میشه، و پسر چشم آبی نابغه ... __________✴✧ _قرار بود با بوسیدنت بفهمم حسم بهت چیه... اما این چهره ی غرق خونت چرا داره نفسم رو میگیره؟! ___________✴✧ 🔺𝙶𝚎𝚗𝚎𝚛 : 𝚌𝚕𝚊𝚜𝚜𝚒𝚌, 𝚍𝚛𝚊𝚖, 𝚁𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎, 𝚂𝚖𝚞𝚝 🔻ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :ᴠᴋᴏᴏᴋ, ꜱᴇᴄʀᴇᴛ 🦋𝗛𝗲𝗮𝗿𝘁 𝘄𝗮𝗿𝗻𝗶𝗻𝗴🦋 *کانل= کلمه دارچین در زبان اسپانیایی*
honey pie | Taekook  by meli19952000
meli19952000
  • WpView
    Reads 331,301
  • WpVote
    Votes 49,063
  • WpPart
    Parts 31
《completed》 چت های عجیب بین جونگ کوک ۱۸ ساله و معلم خصوصی نقاشیِ ۲۲ سالش تهیونگ Taekook , texting Original story by : @nathyoung Translating by : @meli19952000
𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐄𝐲𝐞𝐬 by AhuraPk
AhuraPk
  • WpView
    Reads 89,244
  • WpVote
    Votes 11,465
  • WpPart
    Parts 21
°•کامل شده•° خلاصه‌: کیم تهیونگ ایدول معروف کره جنوبی که طی یه اتش سوزی مشکوک بیناییشو از دست میده... چی میشه اگه یه پزشک تازه کارو کم سن و سال مسئولیت درمانشو به عهده بگیره و دست بر غضا از دلیل اون اتش سوزی مشکوک سر در بیاره ... ایا دکتر جئون جونگ کوک میتونه بی دردسر معشوقه تازه ی خودشو درمان کنه؟! _________________________________________ عنوان: Your eyes| چشم های تو 🦋 نویسنده: AhuraPakzad ژانر : پزشکی | رمنس | هیجانی کاپل اصلی: Vkook کاپل فرعی: Yoonmin توجه!!!! اتفاقات این داستان تصورات نویسنده بوده و واقعیت ندارند همچنین اشخاص این داستان تنها نقش یک بازیگر را دارند و از نام ان ها برای بهتر سازی تصورات خواننده استفاده میشود!
God is Dead? | Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 43,505
  • WpVote
    Votes 5,303
  • WpPart
    Parts 6
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود: _ پس هرزگی هات و ادامه دادی. با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت: _ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم. جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند: _ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم... پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook writen by Sylvie🌱 genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
Step Brother Dearest  by officiallostmerorr
officiallostmerorr
  • WpView
    Reads 210,203
  • WpVote
    Votes 22,433
  • WpPart
    Parts 28
[ پایان یافته ] وقتی که برادر ناتنیش اومد تا باهاشون زندگی کنه، هیچ ایده‌ای نداشت که میتونه عاشق برادر کوچیک ترش بشه. اون به همون سرعتی که وارد زندگیش شد، وارد تختش شد و اون رو ترک کرد. اما کارما اونقدرا هم مهربون نیست، بعد هفت سال، هردوشون درحالی که جایگزین هم رو پیدا کرده بودن، روبه‌روی هم قرار میگیرن، و حالا که بزرگسال شده بودن، هیچ ایده‌ای برای حسشون نداشتن! ---- - واقعیت اینِ که یه تفاوت بزرگ وجود داره... تو تنها آدمی هستی که تو کل دنیا برام ممنوعه...و لعنت بهم که اگه تو رو بیشتر از هرچیزی که توی دنیاست نخوام... ---- Translation ! Couple: taekook, Unknown ?! Genre: Incest, Romance, Smut # 1 Taekook # 7 jk # 77 Kookv # 1 Drama # 110 BTS # 77 Taehyung # 87 Junggok
Destiny |Minyoon| (Completed) by sugar7q
sugar7q
  • WpView
    Reads 138,162
  • WpVote
    Votes 18,676
  • WpPart
    Parts 101
نام فن فیکشن : سرنوشت کاپل ها : تهکوکگی ، مینیون ، تهکوک ژانر : رمنس ، اکشن ، اسمات ، تریسام ، جنایی ، معمایی و روان گردان رده سنی : +۱۸ خلاصه : داستان درباره ی زندگی مین یونگی هست که چطور از کیتن لوس ددیاش تبدیل به یه قاتل تحت تعقیب پلیس میشه . ❌پارت ها کوتاهن ❌( ولی در عین حال زیادن )
[COMPLETED] Wrong Father- XIUCHEN ~ Comedy Smut🔞  by winfics
winfics
  • WpView
    Reads 18,420
  • WpVote
    Votes 3,841
  • WpPart
    Parts 18
کیم چن یه دزد خبره ست ؛ اما بخاطر یه اشتباه مجبوره نقش کشیش جدید شهر رو بازی کنه ... کیم مینسوک یه پسر مذهبیه که بخاطر گرایش عجیبش به پسرا سفره ی دلش رو تو اتاق اعتراف برای چن باز میکنه ... پس چن هم شروع میکنه به سوء استفاده ازش... Wrong Father📿 COUPLE : XIUCHEN ( CHEN TOP) GENRE : COMEDY , SMUT , ROMANCE NC🔞
Void Of Voice by ff_bts_ff
ff_bts_ff
  • WpView
    Reads 5,434
  • WpVote
    Votes 469
  • WpPart
    Parts 8
"من یه ادم کش لنتی نیستم من یه جیب برم دست از سرم بردار" جونگکوک بلند سرش داد کشید و روی میز کوبید "باشه ولی اون دختر کوچولو قبول کرده شاید بخوای بخاطر اونم که شده لجبازیو بزاری کنار" از حرص دندوناشو بهم میسابید "تهیونگ محض رضای فاک پای اونو وسط نکش" جونگکوک با اخم به تهیونگ هشدار داد "دوسش داری؟" تهیونگ با خنده پرسید جونگکوک سر جاش نشست "به تو هیچ ربطی نداره" تهیونگ ابروهاشو بالا انداخت "پس عاشقشی" جونگکوک چشم غره ای بهش رفت × × شخصیت اصلی: جونگکوک کاپل: دختر پسری، یونمین
RED WOLF 4 (Second is not the First) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 86,410
  • WpVote
    Votes 10,026
  • WpPart
    Parts 54
بخشش میتونه قشنگ باشه اما لذت بخش تر از دیدن زجر کشیدن کسی که زندگیتو تبدیل به جهنم کرده نیست! من تمام زندگیم سعی کردم آدم خوبی باشم! و حالا، تبدیل به آدم بده‌ی این داستان شدم... -فصل ٤ ردوولف📔 "دومی، اولی نیست"
Last decision by Sarinaf9
Sarinaf9
  • WpView
    Reads 145,199
  • WpVote
    Votes 10,790
  • WpPart
    Parts 41
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی ‌خلاصه‌ای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرافت متفاوت با چیزی باشن که انتظار داری؟! ازدواج یا مرگ؟ میتونی حسش کنی ؟ ✅بخش هایی از فیک ✅ بسته شدن چشمای اون زن فرتوت تنها ذره ی روشن وجودشو خاموش کرد و این آغاز تاریکی جونگ کوک و امپراتوری خونینش بود --- مرد مسن دستشو روی شونه ی جونگ کوک گذاشت :" دوباره که قرار نیست سرکشی کنی؟ به اندازه کافی برای تهیونگ اینکار رو کردی --- یکی از اونا از روی صندلیش بلند شد :" اینکه یه زن مسئولیت کامل باند رو به عهده بگیره اشتباهه..بیوه ی جئون باید زیر دست ما باشه نه توی مقام مشابهی با ما قرار بگیره --- +ن..نیازی نیست گدایی عشقی رو بکنی که داریش برخلاف انتظارش جونگ کوک فقط پوزخندی زد و پشت میز کارش نشست -مطمئنی که دارمش؟ یا فقط دارم خودمو احمق فرض میکنم که مثلا دارمش --- +حقیقت رو بهم بگو.. تو نمیتونی انسان باشی چون خود شیطانی -اشتباه نکن... من... جئون جونگ کوکم 1 #JungKook ❤