لری اینجا💚
102 truyện
Louten~[L.S] bởi larry_diary
Louten~[L.S]
larry_diary
  • LẦN ĐỌC 77,688
  • Lượt bình chọn 17,916
  • Các Phần 34
یه اتفاق ساده و کوچیک باعث شد زندگی هری برای همیشه تغییر پیدا کنه . چه خوبه که از اتفاق های ساده و کوچیک ساده رد نشیم. این شما و این داستات زندگی هری و هم خونه جدیدش هم خونه ایی که از یک جعبه کفش کنار خیابون ، راه به آغوش گرم هری پیدا کرد. به زندگی در کاتونیا خوش آمدید.
Always You [L.S] ~ By Miss X bởi larry_diary
Always You [L.S] ~ By Miss X
larry_diary
  • LẦN ĐỌC 3,286,968
  • Lượt bình chọn 302,890
  • Các Phần 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
مکالمات غم زده~[LS] bởi LostLarryChild28
مکالمات غم زده~[LS]
LostLarryChild28
  • LẦN ĐỌC 38,255
  • Lượt bình chọn 9,180
  • Các Phần 44
هری افسردست و لویی تلاش میکنه تا سرحالش کنه. Highest ranking: #1 in short story
+13 tag khác
Just Hold On(completed) bởi eileenmonro
Just Hold On(completed)
eileenmonro
  • LẦN ĐỌC 446,080
  • Lượt bình chọn 50,993
  • Các Phần 60
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤
+8 tag khác
Running In The Ocean[L.S]?? bởi romimstyles
Running In The Ocean[L.S]??
romimstyles
  • LẦN ĐỌC 4,441
  • Lượt bình chọn 474
  • Các Phần 14
حرفش با يه صداى اروم و شاد-و همچنين كيوت، اعترافى تو ناخوداگاهش-قطع شد.سرشو برگردوند و با قفل شدن چشاش تو اولين چيزى كه ديد، تقريبا نفسش بند اومد. روشن بود و درخشان. ابى اى كه توى پاك ترين اقيانوس ها ميديدى. انقدر پاك و معصوم كه انگار ميخواستى توش بدوى، توى اقيانوس بدوى... پسر متقابلا بهش خيره شد. موهاى فندقى اى داشت كه با اينكه هرى هرگز لمسشون نكرده بود، ولى نرم به نظر ميرسيدن. يك، دو، سه...هفت ثانيه به همون حالت موندن تا اينكه پسر دستشو پشت گردنش كشيد و يه جورايى صداشو صاف كرد: +اوپس... به خودش اومد و به جاى احمقانه زل زدن جواب داد: -سلام...؟
DADDY (Mpreg) - L.S (Persian translate) bởi Whoyougonnacall_
DADDY (Mpreg) - L.S (Persian translate)
Whoyougonnacall_
  • LẦN ĐỌC 102,585
  • Lượt bình chọn 7,884
  • Các Phần 40
لویی توی یه رستوران کوچیک به اسم جیجی تو دانکستر کار میکنه. هری هم معلم جدید کلاس دومه. ملاقاتشون زندگیه لویی رو زیر و رو میکنه اما اون عاشقه هر قسمت از این تغییره +هری تاپه اسمات هم زیاد داره و اینکه حاملگی مرد و اینا هم داره اگه بدتون میاد نخونید
+13 tag khác
Little Stranger(LS) bởi tommo_iran
Little Stranger(LS)
tommo_iran
  • LẦN ĐỌC 96,078
  • Lượt bình chọn 9,504
  • Các Phần 31
Can you feel the things I feel right now with you Take my hand There's a world I need to know ~~Little Stranger
Not about me[L.S] bởi __mandalina__
Not about me[L.S]
__mandalina__
  • LẦN ĐỌC 1,396
  • Lượt bình chọn 166
  • Các Phần 13
اون هیچوقت نتونست بفهمه که هیچ کدوم اینا واقعی نیست، اون که مثل موجود درون امیلی باهوش نبود :')
Friends [L.S] bởi harold_iran
Friends [L.S]
harold_iran
  • LẦN ĐỌC 207,240
  • Lượt bình chọn 36,041
  • Các Phần 52
[Completed] [ هرى ادوارد استايلز ، اونطورى بهش نگاه نكن شما فقط دوتا دوستيد ]
Change My Mind~L.S [Completed] bởi gisustylinson
Change My Mind~L.S [Completed]
gisustylinson
  • LẦN ĐỌC 124,468
  • Lượt bình chọn 17,642
  • Các Phần 63
"یکم صبر داشته باش، همه‌چیز تغییر میکنه..." "همه‌چیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شده‌ی change my mind. نوشته شده در اول فوریه‌ی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.