Select All
  • DARK | Complete
    153K 10.3K 75

    [كتاب اول] اون پسر فكر ميكرد كه اون دختر هم مثل بقيه دخترهاست . اون دختر هم فكر ميكرد كه اون پسر بدترين كابوسشه. اما اختلاف ها باعث نزديك شدن ميشن. قسمت هاى تاريك پيدا ميشن ، و دوباره عاشق شدن ياد گرفته ميشه. ايا اون دختر ميتونه به اون پسر دست پيدا كنه؟ ايا اون پسر ميتونه گارد هاى خودش رو پايين نگه داره. خودتون...

    Completed  
  • Malik pile
    42.1K 3.2K 57

    [ عمارت مالیک ] - همینطور که حتما متوجه شدی من تو رو خریدم پس تو از الان متعلق به منی ، روشنه ؟ قبل از اینکه سرم رو تکون بدم هشدار داد - تو باید کاملا در برابر من مطیع و مودب باشی اما سر تکون دادن اصلا مودبانه نیست - بله - بذار کمکت کنم ، تو باید همیشه از کلمه آقا یا رئیس استفاده کنی ! - بله آقا ... * همه فکر میکردند...