Just
17 stories
X por _Rieal_
_Rieal_
  • WpView
    LECTURAS 8,816
  • WpVote
    Votos 875
  • WpPart
    Partes 10
ایکس! یعنی خیلی چیزارو نباید بدونی، یا شایدم... اگه بدونی کل سرنوشتتو تغییر بده... . . اگه مغزت میکشه که زندگی ها بهم گره خورده ی مرموز رو حس کنی... او... گفتم خیلی چیزارو بهتره ندونی! هیچی بیخیال...
Dark Street por bitchwtf_tt
bitchwtf_tt
  • WpView
    LECTURAS 107,236
  • WpVote
    Votos 15,567
  • WpPart
    Partes 55
زندگى دوست داشتنى من با ورود مرد مرموزى بهم خورد. مردى كه شباهت خيلى زيادى به دخترم داشت!
Look at me [L.S] por barry__s
barry__s
  • WpView
    LECTURAS 187,746
  • WpVote
    Votos 34,975
  • WpPart
    Partes 53
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
Fanfiction Quotes por thedarkestheaven
thedarkestheaven
  • WpView
    LECTURAS 134,263
  • WpVote
    Votos 14,128
  • WpPart
    Partes 66
[ جمله های تاثیرگذار فن فیکهای درست و حسابی. ] 🌟 #1 - quotes
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED por mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    LECTURAS 359,353
  • WpVote
    Votos 59,368
  • WpPart
    Partes 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
Death shadow por gemma0_0styles
gemma0_0styles
  • WpView
    LECTURAS 31,831
  • WpVote
    Votos 3,736
  • WpPart
    Partes 60
زیر دست قاتل هزار چهره و ناشناس تقلا برای زنده ماندن میکرد اشک برای نفس کشیدن و منصرف کردن اون از مرگش میریخت... اما قربانی نمیدونست ک اون تنها کسی نیست در بین دستان او تقلا زنده ماندن کرده! اون هم همانند قربانی های دیگر..... صدای شلیک منظم سه گلوله پیچید.... مثلث خونی با شلیک گلوله ها روی بدن قربانی حک شده بود. یک قربانی دیگر ب چندین قربانی دیگر سایه مرگ اضافه شد...اما این کشتار تا کی ادامه خواهد یافت؟ تا کی همه تک ب تک قربانی او خواهند شد؟ آیا میتواند دختر روانی داستان قربانی ها را نجات دهد؟ یا شاید هم خود یکی از هزار اهداف سایه مرگ برای گلوله هایش است؟!
Tartarus por greensky96
greensky96
  • WpView
    LECTURAS 1,181
  • WpVote
    Votos 265
  • WpPart
    Partes 6
اگرها زیاده و پیش امد ها خیلی کم و اونها الان تو این پیش امد بودند زمانی که رایان پدرشو مخفیانه تو حیاط پشتی خونه اش چال میکنه harry styles fanfiction
They Don't Know About Us[H.s] por gr_ay_96
gr_ay_96
  • WpView
    LECTURAS 15,871
  • WpVote
    Votos 2,045
  • WpPart
    Partes 31
_این دفترچه چرا باید دست مامانم باشه؟ +نمیدونم هری.... _یعنی اون با نایل در ارتباط بوده؟! +تا نخونیم نمیفهمیم... _یعنی نایل زنده است؟
Typewriter[H.S] por gr_ay_96
gr_ay_96
  • WpView
    LECTURAS 14,910
  • WpVote
    Votos 2,254
  • WpPart
    Partes 56
استایلز بعد از مرگ پدرش صاحب مجله پدرش میشه و در حین متوجه میشه که داستانی که در مجله پدرش چاپ میشده مضنون فمنیستی داره و نویسنده ناشناسه و حال ب دنبال اینکه نویسنده رو پیدا کنه!
les corps (Lgbt+) por hailhypnos
hailhypnos
  • WpView
    LECTURAS 2,771
  • WpVote
    Votos 414
  • WpPart
    Partes 19
شیفتگی ای که به جنون و وابستگی تبدیل شد . معصومیت و حس گناه قابل برگشت نیست.