Harold✔
23 stories
Dead Awake (H.S AU) by mrym_g
mrym_g
  • WpView
    Reads 56,323
  • WpVote
    Votes 4,607
  • WpPart
    Parts 31
[+18] من همیشه تنها بودم یه دختر یتیم که یه غریبه بزرگش کرد یه غریبه که زود رفت و بعد من موندم و خرابه ها ، من موندم و تاریکی ، من موندم و درد... میخواستم زنده بمونم پس باید یه کاری میکردم من تبدیل به کسی شدم که ازش متنفر بودم شدم اون سایه ای که بدون نور زنده میمونه.. من احساساتمو گم کردم ولی این زیاد طول نکشید من مردم! ولی این پایان من نبود... One_way Road (season 2)
No Control (Harry Styles FF) by sharrytime
sharrytime
  • WpView
    Reads 47,459
  • WpVote
    Votes 5,934
  • WpPart
    Parts 52
کابوسی که هیچوقت ازش رها نمیشی.. ⚜شیطان داره بهم نزدیک میشه.. نزدیک و نزدیک تر.. درحالیکه داشتم از درون ذوب میشدم، آرامشی انگشتامو لمس کرد. سرمو به سمتش که درست کنارم نشسته بود، چرخوندم. با اون چشمای زمردینش بهم خیره شده بود و لبخند دلنشینی به لب داشت. به لب هاش خیره شدم که داشت میگفت: ما تو این کابوس تنها نیستیم." دستاشو تو دستام فشردم تا بیشتر آرامش بگیرم. و حالا شیطان.. درست مقابلمه..⚜ 🌟By Shamimeh A Covered by @elnazml
Loveland (COMPLETED) by rahame
rahame
  • WpView
    Reads 186,027
  • WpVote
    Votes 17,332
  • WpPart
    Parts 82
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
But I'm a boy {Mpreg} [ Persian Translation ] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 118,046
  • WpVote
    Votes 13,303
  • WpPart
    Parts 28
"تبریک میگم اقای استایلز، شما حامله این!" "اما من پسرم!" "خب درسته... نه، نه از نظر تکنیکی" Written by @throughthedark97
Broken by kaf_ch
kaf_ch
  • WpView
    Reads 2,282
  • WpVote
    Votes 345
  • WpPart
    Parts 5
_ماها فقط از قوی موندن ضعیف شدیم. +شکسته ها ترمیم نمیشن:} شب لذت بخشه ولی هری غروب کرد.
Dilemma [h.s] by mobinaaw
mobinaaw
  • WpView
    Reads 59,911
  • WpVote
    Votes 7,266
  • WpPart
    Parts 48
از خودت بیرون بیا. برگرد. بهش نگاه کن. ترسناکه، نیست؟
Complicated[H.S][EDITING] by Thelilwolfie
Thelilwolfie
  • WpView
    Reads 118,366
  • WpVote
    Votes 8,235
  • WpPart
    Parts 50
:همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت ‎تو شبيه برفي - ‎خوشگل و سرد