alonegirl819's Reading List
7 stories
XiaoTuzi ...... ....... خرگوش کوچولو by desmondtini123
desmondtini123
  • WpView
    Reads 6,674
  • WpVote
    Votes 866
  • WpPart
    Parts 4
completed 🎈• ɴᴀᴍᴇ: #XiaoTuzi 🎈• ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ʏɪᴢʜᴀɴ 🎈• ɢᴇɴʀᴇ: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ - ꜱᴍᴜᴛ - ꜰᴀɴᴛᴀꜱʏ - ᴍᴘʀᴇɢ 🎈• ᴀᴜᴛʜᴏʀ: #ꜱᴄᴏʀᴘɪᴏɴ ══════🎊══════ 🎈• ᴅᴇsᴄʀɪᴘᴛɪᴏɴ: +اون الان ژن من رو داره... بچه ی من، حتما خبرش تا الان بهت رسیده، منو اون، شب هالووین با هم بودیم.... میدونی که این یعنی چی؟ با این حرف ییبو یکی از مردا زیر لب نالید: ÷یعنی جفت ابدی.... تو چیکار کردی وانگ؟؟؟؟ _____________$$$$$___________________ 🛹•‌‌ @YiZhanLand •🏍
🏥𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭𝐬🤍 by Pati_taran
Pati_taran
  • WpView
    Reads 75,441
  • WpVote
    Votes 15,570
  • WpPart
    Parts 38
💌White hearts^^💟 🥂:Couples: ChanBaek . KaiSoo . SuLay 🥂: Genre: Romance . Dram . Flaff . Medical . NC+18 🥂: Author: Pati :) 🥂: Tel Me : @t_a_r_a_n_Pati 💒About: "داستان از اونجایی شروع شد که من احمق فکر کردم میتونم تغییرش بدم..فکر کردم شاید اگه تلاش کنم میتونم کاری کنم منو ببینه...کی فکرشو میکرد قراره یکی بیون بکهیون پسر ریزه میزه خونگرمی که باید برای امتحان مهم پیش روى دانشگاه پزشکی آماده بشه... و در طی قبول شدنش توی ازمون مدرک تصمیم میگیره برای جدی تر درس خوندن بیاد به همون پانسیونی که سرنوشتش تصمیم گرفته بود توش تقدیرش رو عوض کنه... و پارک چانيول ميشه همون هم یونیتی ای که قرار بود تبدیل به چیزی فراتر از یه هم یونیتی ساده بشه....🌟 شايد به خاطر خوی اجتماعیش باهاش صمیمی شد که تو این راه یکم زد به جاده خاکی...شاید... یکم بیشتر از یکم...💌 مثل من جوری تغییر کنه که حتی خودشم دیگه خودشو نشناسه... احساس میکنم یکم زیادی سرنوشت بازیمون داد...!"🍃 (بکيهون)✨
Without Me | bxb by BlackSunfl0wer
BlackSunfl0wer
  • WpView
    Reads 101,634
  • WpVote
    Votes 11,466
  • WpPart
    Parts 55
- جدیدا کم حرف شدی؟ - حوصله ندارم. تن صداش پر از خشم بود. چشماش دیگه روشن نبود و بیشتر به دوتا سیاه چال شباهت داشتن. - شاید حرفات رو جای دیگه می‌زنی،واسه کسی دیگه..ولی بدون پیداش کنم زنده زنده آتیشش می‌زنم.
●•°○I Sold My Virginity Online○°•● by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 132,850
  • WpVote
    Votes 25,311
  • WpPart
    Parts 14
چانیول رییس یک کمپانی بزرگ به اختلال شدید OCD (وسواس) مبتلاست و به علت همین بیماری با وجود تمایل شدیدش تا به حال نتونسته با کسی رابطه ی جنسی داشته باشه . از اونجایی که گرایش جنسی اون به جنس موافقه ، با راهنمایی های دکترش به این نتیجه میرسه که بهتره سکس رو از یک پسر باکره شروع کنه . پسری که مطمئنه سالمه و بیماری خاصی نداره . تا کم کم بتونه به ترسش غلبه کنه .‌ چانیول به دنبال یک پسر باکره میگرده اما پیدا کردنش آسون نیست . چون چانیول به دنبال عشق نیست و میخواد در ازای پرداخت پول مدت کوتاهی رو با اون پسر باشه . پیدا کردن یک هرزه ی باکره از اون چیزی که فکر میکنه سختتره خیلی سختتر . تا اینکه یک شب در صفحات پورنی که تقریبا هر روز با اونها خودارضایی میکنه یک آگهی میبینه .‌ پسری که حاضر به فروش باکرگیش به مبلغ خیلی گزافیه . توضیح : خلاصه ی داستان ممکنه خیلی سکسی و بالای هجده به نظر برسه اما در حقیقت شبیه به بقیه ی فیکهای منه و از حد معمول قرار نیست خارج بشه .
NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 702,494
  • WpVote
    Votes 94,447
  • WpPart
    Parts 122
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.