yarimah
haunt·ed
ˈhôn(t)əd/
adjective
(of a place) frequented by a ghost.
****
بیاتریز مونتکلیر (Beatriz Mountclair) بیست و یک ساله تازه از کالج انصراف داده و تصمیم گرفته با پولی که از عمه بزرگ پولدارش بهش رسیده زندگیشو بگذرونه و قدم اول اسباب کشی به هرجایی بجز خونه مامانشه!
****
دوباره برق قطع شد؛ساعت ۱:۱۵.چراغ قوه رو از رو دراور برداشتم و به سمت زیرزمین راه افتادم.
"لعنت بهت کولین...لعنت به اون پیمانکار لعنتی...لعنت به مامان و جوآن...لعنت به کارداشیان ها!"