All his unshed tears
* کامل شده * Just wrap me in your arms I am lost
(تکمیل شده ) (برای کسی که خیلی دوسش دارم ) How far I run With the imagination of your foot print I never go astray
"چیزایی که فقط فنای شرلوک میفهمن" من قبل از اینکه با واندی آشنا بشم، فن شرلوک بودم. حتی خیلی قبل تر از اینکه بفهمم فندوم یعنی چی،یا فنگرل چه موجودیه. پس پلاک ۲۲۱بی خیابان بیکر، اولین خونه ی منه. شما رو دعوت میکنم همراه من به خیابون بیکر بیاین. قراره یکمی تو خونهزندگی شرلوک بچرخیم و بعد خیلی آروم یه گوشه بشینیم و آل...
*کامل شده * (اینم سفارشیه برای شخصی) Just close your eyes and imagine a time when the sea waves calm your heart and caress the warmth of the shore of your soul.
فکر می کردم فرشته ی نجاتش هستم اما او را در چاه ویرانی ام غرق کردم. من یک سربازم. سربازی که جنگ او را معتاد ویرانی کرد. پایان یافته..
*کامل شده * *داستان حاوی اسپویل قسمت آخرفصل چهارم میباشد * The game is on
*کامل شده * آنگاه که ماه کامل شد و زوزه گرگ ها دشت را در نوردید روی پل با من برقص
♡جانلاک|johnlock ♡ •▪︎• Rankings : #John🥇 #Sherlock🥈 #JohnWatson🥈 #johnlock🥇 #شرلوک🥇
جان:تو دقیقا چیکار کردی شرلوک:جان برات توضیح میدم خواهش میکنم بدون توجه بهش به سمت اتاق خوابشون رف ساکتو در آورد و لباساشو توش پرت میکرد شرلوک:داری چیکار میکنی جان:من برات کافی نبودم نیازی به وجودم اینجا نیس جان قدماشو به سمت در اتاق تغییر داد شرلوک خودشو جلوی در انداخت شرلوک:نمیزام بری جان:برو کنار نمیخوام آخرین باری...
بوی عود جنگل باران و صدای ویولون فضا را پر کرده بود. "فک میکنی اونا بتونن بهمون کمک کنن" برای چند لحظه صدای برخورد آرشه و سیم متوقف شد . از پنجره نگاهی به زوج جلوی در نداخت. "اوه جان عزیزم باور کن هرکسی میتونست همه ی معماها رو حل کنه اگه تمام صفحه رو میدید."
شرلوک و جان، به پیشنهاد یا شایدم اجبار شرلوک، به یک سفر تفریحی روی دریا میرن. "که جان یکم استراحت و تفریح کنه..." مشکل اینجاست که شرلوک هیچوقت اهمیت نمیده. و مخصوصا هیچوقت خودشو گرفتار شرایط کسالت آوری مثل تفریح به سبک مردم عادی وسط دریا نمیکنه. اونم وسط دریا!! "یه جای کار میلنگه" جان با خودش فکر میکنه. یه فف جانلوک...
شرلوک و جان با هم رابطه ی عاشقانه عالی داشتن تا اینکه در طول یع پرونده اتفاقی برای جان میافته و...
Crossover=(Marvel _bbc sherlock) *کامل شده * عشق مثل توی داستانا نیست اونجا قشنگه اما توی واقعیت ، عشق مثل یه شکنجه گر کاری میکنه برای مردن بهش التماس کنی
[Johnlock][جانلوک] تو کوچه پسکوچه های شهر بزرگ لندن، یه دختر ۱۶ ساله میدوه. عشق شکارشه. مخصوصا غنچههای عشقی که زیر برفهای سنگین بیتفاوتی و حماقت مردم، هیچوقت فرصت شکوفا شدن نداشتند. غنچهای توی طبقهی دوم بیکر بی۲۲۱ ده ساله که زیر برف مونده. دستهای دختر مو قرمز از کنار زدن برفهای بیشمار، زمخت و سوخته شدند. هیچکس...
یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شبها شالگردن شرلوک هلمز را میپوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمیکند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....
- چند روز دیگه میشه دو هفته که با هم زندگی میکنیم. شروع به حل پرونده کردیم. من راجع به پرونده ها مینویسم. مشکل پام برطرف شده و خانم هادسون وقتایی که تو نیستی بهم میگه حال تو هم بهتر شده! و من شنیدم وقتی لوکاس گفت که تو قبلا با مرد ها قرار میزاشتی. فکر میکنی شانس اینو داشته باشم که بیشتر بشناسمت؟ نه به عنوان یه همخون...
Crossover=(Marvel _bbc sherlock) *کامل شده * در قلمرو تو همه چیز مرده .....درست مثل روح خودت تو هادسی ، هادس من ...تنها و غمگین و نشسته بر تخت فرمانروایی دنیای مردگان