elnazna's Reading List
4 stories
Lie Huo jiao Chou / persian Translation  by ChineseBL
ChineseBL
  • WpView
    Reads 4,107
  • WpVote
    Votes 589
  • WpPart
    Parts 19
✾ Name Novel: ↬ Lie huo jiao chou 💥 ↬ Drowning Sorrows in Raging Fire 🔥 ✾ Author (s): Priest 🌷 ✾ English Translator : Vermilion bird🎋 ✾ Geners : Action , Fantasy , Romance , Shounen Ai , Supernatural 🍂 ━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ✾ خلاصه : در عصر حاضر، دو نوع ادم توی این دنیا وجود داره: ادم های عادی و ادم هایی با "توانایی های ویژه" و رسیدگی به پرونده های نوع دوم آدما به عهده ی " دفتر کنترل ، پیشگیری و مدیریت ناهنجاری های موهبت داران" گذاشته شده. امپراطور چی ژنگ ، شنگ لینگ یوان هزار سال بعد از اینکه داخل رودخونه ی گدازه ی قرمز پرید تناسخ پیدا کرد. شوان جی، کارمند تازه منتقل شده به بخش بازسازی دفتر کنترل ناهنجاری ها حالا خودشو تو موقعیتی میبینه که مجبوره گند کاری های یه پادشاه ظالم تازه تناسخ یافته رو جمعو جور کنه. به نظر میرسه که این دو نفر گذشته ی مشترکی داشته باشن ولی بدون اینکه بدونن، توطئه ای درست زیر دماغشون داره اتفاق میوفته که تعادل دنیارو بهم میزنه. یعنی میتونن از پسش بربیان؟ ━━━━━━━━━━━━━━━━━━
Sha Po Lang / Persian Translation by ChineseBL
ChineseBL
  • WpView
    Reads 28,580
  • WpVote
    Votes 5,105
  • WpPart
    Parts 71
✾ 𝐍𝐚𝐦𝐞 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥 : ↬Sha po lang ⭐️ ✾ 𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫 (𝐒) : ↬Priest🌷 ✾ 𝐄𝐧𝐠𝐥𝐢𝐬𝐡 𝐓𝐫𝐚𝐧𝐬𝐥𝐚𝐭𝐨𝐫 : ↬Northwest flower🌸 ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ ✾ خلاصه : در دوران سلسه ی لیانگ بزرگ زندگی مردم با وجود ابزار آلات ماشینی که از سوختی به نام زیلیوجین کار میکنه راحت شده. چانگ گنگ نوجوونی که در دهکده ای مرزی زندگی میکنه و ناپدری اش تمام سال رو ازش دوره و با مادرش رابطه ی خوبی نداره و در کل تنها با دو کودک و دو برادر شن که اون رو نجات داده ان و یکیشون پدر خونده اش شده نزدیک هست. اما با حمله ی وحشی ها به خانه اش تمام زندگیش زیر و رو میشه و مشخص میشه مادر، پدر، استاد و پدرخوانده و خودش هویت دیگری دارند. ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━
Delusion [L.S] by barry__s
barry__s
  • WpView
    Reads 42,272
  • WpVote
    Votes 8,704
  • WpPart
    Parts 26
تو،توت فرنگیِ منی و من شکلاتِ نعناییِ تو،که مجبور به دور شدنم. *Completed
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,306,226
  • WpVote
    Votes 303,293
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...