•¬کاپل: چانبک،کایسو،شیچول،هونهان، دیفن
•¬ژانر: تخیلی| ترسناک |خشونت آمیز |اسمات
•¬خلاصه:
*این داستان برگرفته از هری پاتر است*
(لازم به ذکر است این امر به معنی شباهت کامل این دو اثر به هم نیست)
اسم من بیون بکهیونِ. تنها موجود زنده ای که در طول تاریخ تونست از چنگال سایلر "زنده" فرار کنه..جادوگرِ نفرین شده ای که در دنیا به اسم "ترس" میشناختنش..
دوازده سال بعد از شب نفرین شده، شبی که خانواده ام رو برای همیشه ازم گرفت، مسیرم به دانشگاه سیتاکس باز شد. دانشگاهی برای یادگیری "علوم و فنون جادوگری"..جایی که فکر میکردم قراره دوره ای از زندگیم رو اونجا در سکوت بگذرونم ولی از بدو ورودم به مثلث برمودا و دانشگاه سیتاکس.. زندگیم تغییر کرد.
آشنایی من با "پارک چانیول"..کسی که به اسم شیطان سیتاکس میشناختنش،شروع همه ی تغییرات زندگیم بود. تغییراتی که منو مجبور به انتخاب کرد.
و انتخاب من بین درد و آسایش......
فقط "درد" بود....
Are You Ready For..
"Fear"
"Future"
and.."LOVE"..?
═ ∘♡༉∘ ═
#motaharelf137
این داستان اثر Park Baekki بوده و حق ترجمه ی این اثر به فارسی در انحصار همین صفحه می باشد
در صورت مشاهده ی هرگونه سو استفاده، برخورد میشود.
نام اثر: راز شورای دانش آموزی
کاپل:چانبک
ژانر: اسمات، رمنس، انگست
هشدار: سکس، تجاوز، درتی تاک، فحاشی، دراگ، بی دی اس ام
⚠️لطفا محدوده ی سنی رو رعایت کنید
❌انتقادی نسبت به داستان وارد نیس، چون تمام تذکرها داده شده‼️
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول
تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده
"قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست."
♤♡◇♧
نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم.
🔞اخطار داستان رو حتما بخونید.
VMinKook
کیم تهیونگ،لیدر ترسناک گروه،در واقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای 3 سال اون هویتشو به عنوان یه آلفا به خاطر ابرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که داروها دیگه اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن،آیا اون تسلیم غریزش میشه؟
•¬کاپل: چانبک | هونهان
•¬ژانر: اکشن | انگست | جنایی
•¬تیزر:
*روی نقطه بلند وایمیسیو از اونجا ادمای زیر پاتو نگاه میکنی چیزی باعث نمیشه دلت بخاد کنارشون راه بریو حرفاشونو گوش کنی
تو از همشون متمایزی.تو فرق داری.
جاهایی که باید عشق بدی نفرت شکلیک میکنی
جاهایی که باید لبخند بزنی از عضلات پیشونیت کار میکشی
جاهایی که باید نوازش کنی انگشتات مشت میشنو قرمزیه خونو میبینی
شاید بلدش نیستی.شایدم من باید یادت بدم
یاد گرفتنش مساویه با رد شدن از دروازه های جهنم میسوزونتت اما ازت یه چیز جدید میسازه،پوست میندازی.
ولی تو تنها نیستی من باهات از درای جهنم رد میشم تا یاد بگیریش
حتی اگه باعث شه خودمم عوض شم.
═ ∘♡༉∘ ═
#ML
چانيول و بكهيون تا سر حد مرگ از هم متنفرن.
شروعِ سال تحصيلى جديد توى كالجه و چانيول خدا خدا ميكنه امسال رو به خير بگذرونه، و يجورايى هم تهِ دلش اميدواره بت ونه به يه پسر خاص كه مدتِ زيادى روش كراش داشته، نزديك بشه.
چيزى كه چانيول بيشتر از هرچيزى تو دنيا اميدواره اتفاق نيوفته اينه كه با بيون بكهيون لعنتى هم اتاقى بشه!
هرچند، سناريو ها فريبنده از آب درميان و همه چيز اونطورى كه برنامه ريزى شده پيش نميره.
چه اتفاقی میفته وقتی چانیول پشت در اتاقش، بیون بکهیون رو مست و تلوتلو خوران در حالیکه بوی عرق و سکس میده، پیدا میکنه؟
•¬کاپل: کیومین | ایونهه | وونمین
•¬ژانر: امگاورس | تخیلی | خشن | انسی
•¬خلاصه: لی سونگمین امگای سیاهی بود که به سرکشی و شورش معروف بود .چو کیوهیون الفای سفیدی بود که از امگاهای سیاه متنفر بود و چه میشه اگه کیوهیون بدون اینکه بدونه سونگمین یه امگای سیاهه فقط بخاطر شکست عشقی که خورده اون رو مارک کنه؟و سونگمین با وجود مطیع شدنش باز علیه قانون اطاعت از الفا بجنگه؟
اونجا بودی..
وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه
تو بودی...
درست روبه روی من...
با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی...
با اون موهای پلاتینیومی سفید سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی..
چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من...
من...
من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم..نمیتونستم ...
حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم...
من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتمو نشکنه
این منصفانه نبود...
درست وقتی اومدی که داغ بودم...
نیاز داشتم ..
همه تنم از حرارت میسوخت..
تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود...
و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود..
و تو اونجا بودی...
درست روبه روی من، ایستاده پر از غرور و راز
من درست روبروی تو،افتاده از نیاز و عطش..
همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد...
اما تو نمیخ