imagines
ایمیجین داریمممم. درتی عاشقانه بیا بخون مینم بچه پروووو
اینجا مجموعه ای از ایمجین های یک چپتری هست. اگه فن گرلی و ایمجین دوست داری،یک سری بزن. اون داستانی که از همه بیشتر سین خورده رو بخون شاید اون بهتر از بقیه باشه. همه جوره ایمجینی هست پس با جنبه باشید!! _نیکی
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...
[Completed] حراج سکس.. این چیزیه که وقتی راجبش میشنوید یاد دخترای جوون میوفتید که به پیرمردای پولدار فروخته میشه. و حالا نوبت به اسکایلر ، کسی که متوجه شد صاحبش یه پیرمرد نیست رسید...
:همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت تو شبيه برفي - خوشگل و سرد
الا، دختری که سرپرستیش توسط خانواده ی استایلز تقبل شده با پسر شرور این خانواده آشنا میشه و نمی تونه خودشو از چنگال های تیزش رها کنه... creds to: @I_BECAME_NO_ONE
~وقتی که اون مرد، اونو بگیر و به قطعاتی اندازه ستاره ببر. اون صورتی از بهشت خواهد ساخت که کل عالم عاشق شب خواهند شد و دیگر کسی خورشید شعله ور را نخواهد پرستید.~ _ویلیام شکسپیر ۱۹ ژوئن سال ۱۹۲۴ رو زناگواری برای دهکده ی کوچکی که در چند مایلی لندن قرار داشت بود. یکی از خانواده های محلی ، خانواده استایلز، بهطرز وحشیانه ا...
وقتی خانواده بو توی یه تصادف مردن زندگیش خراب شد . و مجبور شد به هولمز چپل بره و با خانواده استایلز زندگی کنه . هم خونش هری یه پسری بود ک توی مدرسه خیلی مشهور بود و همه دخترا اونو میخواستن به جز بو .........
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
چشمات رو ببند و بزار قلبت راهت رو نشونت بده... یا بزار عقلت راهنماییت کنه چون اون چیزی رو میدونه که قلبت نمیدونه.... کدوم؟ همه ی زندگی همینه...همه چی به این تصمیم بستگی دره...