انتزاعِ نامتنها
40 stories
Seawater Kisses | Yoonmin | Persian Translation by YoonminFiction
YoonminFiction
  • WpView
    Reads 7,719
  • WpVote
    Votes 1,277
  • WpPart
    Parts 9
جیمین یه سایرنه، اونا شناخته شدن، ولی همه افتخار دیدنشون رو به دست نمیارن، چه برسه به اینکه یکیشون رو شخصا بشناسن. یونگی، وقتی روی اقیانوس مشغولِ بررسی موجودات دریایی و همچین چیزاییه، جیمین رو ملاقات میکنه. با این حال، اون دریانورد، هیچوقت فکر نمیکرد تا این حد، درگیر جیمین و شخصیت واقعیش بشه. translated by @xXfakeziamxX
1970 by dibahs
dibahs
  • WpView
    Reads 141,966
  • WpVote
    Votes 15,893
  • WpPart
    Parts 74
داستان ها هرگز به پایان نمی رسند راوی معمولاً صدایش را در نقطه ای جذاب و هنرمندانه قطع می کند کلاً همه اش همین است . - جی دی سلینجر Harry Styles Fan Fiction Copyright © 2015 /2017 dibahs
Anonym by dibahs
dibahs
  • WpView
    Reads 37,687
  • WpVote
    Votes 3,468
  • WpPart
    Parts 30
«آب گرم نميشود ، اگر و تنها اگر ظرف گرم شود. قاتل پيدا نميشود اگر و تنها اگر شناسايي شود» Harry Styles Fan Fiction Copyright © 2020 dibahs [Cover by Kimiyamd]
the charleston(l.s) by SilentGhosttt
SilentGhosttt
  • WpView
    Reads 31,641
  • WpVote
    Votes 6,061
  • WpPart
    Parts 30
.بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_
• THΞ WINDOWS |L.S| by TheBlueK
TheBlueK
  • WpView
    Reads 11,448
  • WpVote
    Votes 2,725
  • WpPart
    Parts 24
❧ Larry Stylinson 🌱 •ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ• - فقط یه لمس کوچیک لازمه تا اشک هاش رو دیوانه وار شلیک کنه! چه برسه به دستهایی که احاطش کرده بودن.. انگار تنها چیزی که واقعا نیاز داشت همین بود! همین گوی کوچیکی که هیچ چیزی غیر از خودشون و احساساتی که جریان داشت توش نفوذ نمیکرد.. و چی میشد اگه این تنها چیزی باشه که میخواست تا ابد نگهش داره؟! ___ -K.
Sunflower [L.S] by Herawx
Herawx
  • WpView
    Reads 2,589
  • WpVote
    Votes 343
  • WpPart
    Parts 6
آفتاب‌گردونا هرجا باشن میچرخن سمت خورشید. خورشید زندگیِ من تویی لویی...
All I owned (L.S) by Partow_kh
Partow_kh
  • WpView
    Reads 41,421
  • WpVote
    Votes 8,222
  • WpPart
    Parts 34
توی نوشته هام ، من تو رو شبا می بردم خونه و صبح با صدای کتاب خوندنت بیدار می شدم.
•Amazing Sin• [L.S]  by SeTaRe4
SeTaRe4
  • WpView
    Reads 52,174
  • WpVote
    Votes 7,685
  • WpPart
    Parts 19
[Complete] چرخ‌دنده‌های مغز لویی شروع به حرکت میکنن.چرخ‌دنده‌های شیطانی‌ای که باعث شدن لویی یه نقشهٔ انتقام عالی از تیلور رو بکشه.دیگه نشستن و تحمل کردن کافیه.اگه تیلور میخواد لویی رو 'هرزه' خطاب کنه،اشکالی نداره،لویی هم مثل یه هرزهٔ واقعی رفتار میکنه. "میخوام یه چیزی بگم و شما هم به عنوان دوستام،وظیفه دارین که در هر صورت عاشقم باشین." "این اصلا خوب نیست." نایل گفت و زین فقط ناله کرد. "جریان اینه که...من میدونم ما این قانونِ مسخرهٔ 'واکنشی به حرف‌های تیلور نشون نده' رو گذاشتیم.ولی اگه من بتونم از یه راه دیگه ازش انتقام بگیرم چی؟" لویی پرسید.اون منتظر جواب نموند،چون میدونست که دوستاش تا الان یاد گرفتن چاره‌ای به‌جز قبول کردن حرف‌های لویی و همکاری کردن باهاش رو ندارن. "اگه دوست‌پسرش رو بدزدم چی؟" یا،داستانِ لویی 'دزدِ دوست‌پسر' تاملینسون. °Persian translation°
Fading || L.S | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 15,816
  • WpVote
    Votes 2,182
  • WpPart
    Parts 17
لویی درباره ی زیبایی میدونه ، ترکیب رنگ ها و جنس های مختلف که حس ظرافت رو درون آدم ها بوجود میاره. اون این ترکیب رو هر روز تو لباسی که طراحی میکنه وقتی که داره تو دانشگاه فشن درس میخونه به وضوح میبینه ، برش لباس ها ، رنگ پارچه ها ، پیچیدگی طرح ها ، همه ی اینا کنار هم میان تا یه چیز زیبا ساخته شه. وقتی که دانشجوی علوم با پاهای بلند و لبخندی که چال هاش رو به نمایش میزاره قبول کرد که مدل لویی بشه ، لویی فهمید که تازه زیبایی رو پیدا کرده. هری فکر میکنه که لویی فقط به یه نفر نیاز داره تا بهش نشون بده چقدر زیباست. (Larry Stylinson AU) [Persian Translation]
for you, that aren't here by larrymayne9194
larrymayne9194
  • WpView
    Reads 7,720
  • WpVote
    Votes 1,477
  • WpPart
    Parts 27
داستان ما؛ يه داستان عاشقانه با يه پايان واقعي بود، يادت مياد؟