"I lost..." But he was not broken like he expected he would be. He could only make out a pair of fiery red eyes watching his stature only for a mysterious pressure he had felt on his shoulders lift all of a sudden. It had plagued his mind for years since he was being recognised as a member of the 'Generation of Miracles'. He finally found someone with the potential to stand and rise above his level. The person he had been waiting for ages, had just suddenly swooped in and sent his world crashing around him. His victory streak, he had a love-hate relationship with ended that very day. Instead, he saw his new obsession come to light, revolving around the one and only Kagami Taiga.

همه چیز ازونجایی شروع میشه که ایزوکو به یک دانشگاه جدید میره و اونجا کاتولیک رو میبینه و ...

My Hero Academia ✨مجموعه ای از وان شات های اسمات از شیپ های محبوب گی :))) فوجوشی/فونداشی های عزیز ضرر نمیکنید .اخطار: ممکنه برخی از پارت ها ( اکثرا) دارای صحنه های خشونت امیز، کلمات نامناسب و... باشد ❌ خلاصه مغز مریضی دارم :))) امیدوارم خوشتون بیاد

داستان راجب میدوریاعه که ۷ بار تو تست خوانندگی رد شده ولی اینبار شانس درخونشو می زنه ولی بد بختیاش هنوز تموم نشده باید از رقیباش جلو بزنه و با همگروهیاش کنار بیاد و احساساتشو کنترل کنه ...

تراوشات ذهن یه فوجوشی بزرگسال با قلب یه تینیجر. بخشی از تصوراتم از شیپ های یائوییِ انیمه های محبوب🙂‍↕️ وان شات های درخواستی بازه ^^ انیمه هایی که تا الان کاور شدن: -My hero academia -Blue lock

چی میشه اگه منو نجات بدی...من نزدیکتم خیلی نزدیک اگه تلاش کنی. کاپل‌:باکودکو‌،ژانر:امگاروس،رمنس،گنگستری

این دنیاییه که همه چیز عوض میشه دیگه اشتباهات گذشته رو مرتکب نمیشیم دیگه اجازه نمیدیم با مرگ اون همه چیز از هم بپاشه! یعنی ممکنه با تغییر گذشته، آینده عوض بشه؟

هیروها توی این فیک خیلی کمرنگن... اینبار ویلنا میدرخشن✨ _________________________ اگه نور نباشه همه زمین میخورن! وقتی نمیدونیم چند قدم با غرق شدن فاصله داریم خورشید کجاست؟ لعنت به طبیعت اون آشغال نباید وسط راه تو تاریکی ولمون کنه... وقتی تاریکی محاصرمون کرده بود و حتی نمیتونستیم خودمونو ببینیم اون بهمون تابید... ما بی هدف توی سایه ها میخزیدیم ما بخشی از این تاریکی عظیم بودیم ما هیچکس نبودیم ما هیچی نبودیم اگه الان کسی شدیم بخاطر اونه ما هممون بهش مدیونیم... من مدت زيادي رو تو تاريكي گذرونم تقريبا فراموش كرده بودم ماه چقدر قشنگه.

جنگل داشت نابود میشد ... ولی درختا هنوز به تبر رای میدادن؛ چون تبر قانعشون کرده بود که دسته‌اش چوبیه پس از خودشونه :)

[𝘖𝘕𝘌 𝘚𝘏𝘖𝘛] ※𝘗𝘦𝘳𝘴𝘪𝘢𝘯: لبه ی تیغ ※𝘑𝘢𝘱𝘢𝘯𝘦𝘴𝘦: 剃刀の刃 ※𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳𝘦𝘴: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘗𝘴𝘺𝘤𝘩𝘰𝘭𝘰𝘨𝘪𝘤𝘢𝘭, 𝘚𝘮𝘶𝘵, 𝘋𝘢𝘳𝘬. 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦𝘴: 𝘚𝘩𝘪𝘨𝘢𝘥𝘢𝘣𝘪 ●𝘚𝘵𝘢𝘵𝘶𝘴: 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ▶𝘞𝘳𝘪𝘵𝘵𝘦𝘯 𝘣𝘺: 𝔖𝒾𝓁_𝒸𝒽𝒶𝓃 "شیگاراکی تومورا به عنوان یه دانش آموز هیفده ساله، دنبال چیزیه که قلبشو به تپش بندازه. اما میدونید، همیشه تفریحات سالم نیستن که آدمو هیجان زده کنن و تومورا اینو دیر فهمید." ⚠︎هشدار این وانشات شامل: ✔︎خشونت ✔︎الفاظ نامناسب هست. لطفا این‌ها رو قبل خوندن فیکشن در نظر داشته باشید.