•|Zarry|•^-^
17 stories
where are you now? by faranak138383
faranak138383
  • WpView
    Reads 5,661
  • WpVote
    Votes 925
  • WpPart
    Parts 19
zarry stylik
mind of mine [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 8,708
  • WpVote
    Votes 1,459
  • WpPart
    Parts 13
+ اولین باری که اینجارو دیدم انقدر محوش شده بودم که تا مدت ها هر روز به عشق دیدنه این منظره ساعت ها قبل از غروب اینجا منتظر میشستم...به نظرم قشنگ ترین چیزیه که دیدم... از دیدنه اون صحنه سیر نمیشدم.بالاخره بعد از چند دقیقه که دیگه هوا تاریک شده بود و خورشید کامل غروب کرده بود،برگشتم سمتش... - ولی من چیزه زیبا تری هم دیدم با تعجب نگاهم کرد.به چشماش نگاه میکردم و سعی میکردم رنگشو تو اون تاریکی به یاد بیارم... + چی؟!چه چیزی میتونه قشنگ تر از این باشه؟! چند لحظه سکوت کردم... - این صحنه زیبا ترین چیزی نیست که دیدم،چون از بین میره...چون فقط چند دقیقه توی روز میتونی داشته باشیش...چون شیش ماهه سال،این صحنه رو به خاطر بارون یا برف و ابر از دست میدی.....پس این زیبا ترین نیست...ولی چشمای تو زیبا ترین ترکیبه رنگیه که من تا حالا دیدم...رگه های سبز یشمی ای که از بین یاقوته چشمات رد شده....همراهه اون رگه های سبز-ابی ای که دور تا دوره مردمکتو احاطه کردن.........اینا زیبا ترین چیزایین که من دیدم هری.... ******* وقتی بیدار شی و خودتو تو بدن کس دیگه پیدا کنی چیکار میکنی؟ مطمئنا یه دلیل خاص داره،نه؟ وگرنه چرا باید روحت با روح کس دیگه جا به جا بشه؟! ولی اون دلیل چیه؟؟؟ zarry stylik au Book 4 [ completed ]
who do you think you are? by nirva_stylik
nirva_stylik
  • WpView
    Reads 9,601
  • WpVote
    Votes 1,058
  • WpPart
    Parts 18
همه چی از من آغاز شد! وقتی آروم آروم وجودم شروع به نوشیدن عصاره ی زندگیم کرد... دقیقا از وقتی من،من رو میکشت! یه قتل عام فجیح تو من بودو نمیخواستم کسی بفهمه. این فداکاریه من بود... که کم کم بعد از چهارسال جاشو به خودخواهی محض داد:) ولی بدرک خواننده ی عزیز بدرک!!!! من همینم که هستم . و پس میگیرم هرچیزی که این قاتل لعنتی ازم دزدید!
Big Brown Eyes(ترجمه) by zarry_Lilo
zarry_Lilo
  • WpView
    Reads 23,629
  • WpVote
    Votes 3,298
  • WpPart
    Parts 40
زین مالیک همیشه متفاوت بوده.از بچگی تا الان که هفده ساله شده.مردم هیچ وقت اون رو نفهمیدن و در مقابل هم اون هیچ وقت مردم رو نمیفهمیده.پس اون توی رویاهاش زندگی میکنه.جایی بین رنگ های قشنگ قشنگ و نقاشی های توی دفترش. اون بالاخره علاقش رو به پسر قد بلند و موفرفری،هری استایلز،نشون میده.اما هری محبوب و معروف چطور به پسر ساکتی که همه فکر میکنن هیچ حرفی نمیزنه واکنش نشون میده؟
love Me Blue (ZARRY) by DarkStylik
DarkStylik
  • WpView
    Reads 64,302
  • WpVote
    Votes 6,755
  • WpPart
    Parts 26
#🔞 "" درست وقتی که وارد دانشگاه شدم اتفاق افتاد.. اولین روزی ک واسه ملاقات با مدیر دانشگاه رفتم اون خورد بهم! دوتا قطب مخالف ولی مکمل همدیگه من زیادی تو کیوتیتم موندم! و اون زیادی گُنگُ خشنه! ولی بلده چیکار کنه..! احمقانس ازش جلوی بقیه تو راهرو دانشگاه کتک بخوری ولی چند وقت بعد تو خونه ای که واسه دانشگاه با هم زندگی میکنین ببوستت و تو هنوز دوسش داری! ترسهام نمیزاره راحت زندگی کنم و حالا از اونم باید بترسم..! اون میخونه برام و من میبوسمش ولی همیشه درست وقتی ک همه چی خوبه یهو همه چی خراب میشه ب همون میزان خوشی، بگا میری چون عشق میگاد! عشق ما آبیه اون میخاد من اونو آبی دوس داشته باشم! من معتاد ب صداشم وقتی واسم میخونه: I need you to love me blueee... "حتی اگه جای زمین و آسمون عوض شه یا خورشید بباره و ابر بتابه یا همه ی دنیا بخان اونو از من بگیرن اون زین منه و منم هزای اونم... " #Zarry ♡ By Free Stylik ((تو این فنفیک یجاهایی ضربان قلبت میره بالا از حرارت،یجاهاییش جدیت داستان فکرتو به کار میگیره،و یجاهاییشم نمیزاره بلند نخندی! و همه اینا میتونه حتی یک جمله درمیون واست اتفاق بیفته! پس شروع کن به خوندن که پشیمون نمیشی!)) Tlg: ZarryWorld - Zarrold Ig: Viva.Zarry
Dusk Till Dawn |Z.S| by stayoutofmyway
stayoutofmyway
  • WpView
    Reads 5,522
  • WpVote
    Votes 459
  • WpPart
    Parts 10
اگه کسیو دوست داری باید بهش اعتراف کنی نابود شدنش توروهم نابود میکنه
beyond expectation [zarry] by ellannosaurus
ellannosaurus
  • WpView
    Reads 4,313
  • WpVote
    Votes 470
  • WpPart
    Parts 6
همه چیز از اون روز شروع شد... روزی که زندگی خیلیامونو تغییر داد... روزی که همه ی صداها خاموش شدن و دنیا،توی سکوت فرو رفت... روزی که چهرشو از پشت دود سیگار نیم سوخته ی توی دستش برای اولین بار دیدم... Zarry stylik au [ completed ] Book 2
Destructive love  by itsanniej
itsanniej
  • WpView
    Reads 671
  • WpVote
    Votes 52
  • WpPart
    Parts 1
بعضی وقت ها ممکنه حتی سالها برای بدست آوردنش جنگیده باشی اما بعد از یه اتفاق کوچیک کاملا پشیمون بشی ... زمانی که دیگه برای برگشت خیلی دیره...
begininig of our end(zarry) by kittyWantCuddles
kittyWantCuddles
  • WpView
    Reads 3,939
  • WpVote
    Votes 712
  • WpPart
    Parts 13
هری_من می ترسم زین... زین_ولی خودت گفته بودی ترس رو دوست داری! __________ عشق ماهم مثل بقیه عشقا ابدی بود.فرقش اینجاست که اونا شروعشون رو به پایان میرسوندن و ما پایانمون رو به شروع میرسونیم!
Mine for 47 days (Translate) by hazz_stylik
hazz_stylik
  • WpView
    Reads 17,743
  • WpVote
    Votes 2,435
  • WpPart
    Parts 17
هری استایلز ۱۸ ساله زندگی آرومی داشت جایی که زندگی میکرد خیلی معروف نبود، ولی درعوض آدمای نسبتا معقولی داشت مدرسه همیشه براش خوب پیش میرفت اون بالاترین نمره ها رو نمیگرفت، ولی در حد خودش خیلی خوب پیش میرفت اون رابطه عاشقونه ای با کسی نداشت، چون معمولا کسی ازش برای قرار گذاشتن دعوت نمیکرد و خودشم فکر نمیکرد کسی به اون صورت ازش خوشش بیاد اون تنها زندگی میکرد، مامانش و اون دل خوشی از هم نداشتن و مادرش فقط ماهیانه پولی رو براش میفرستاد تنها کسی که تو کل خونواده به هری اهمیت میداد جما بود خواهر بزرگش که تو لندن به دانشگاه میرفت جما که نگران هری، تنهاییاش، و رابطه هاش بود باهاش تماس گرفت تا اگر لازمه اونو با خودش به لندن ببره؛ ولی هری که اینو نمیخاست فقط به خواهرش گفت که اون درحال حاضر با یکی از ' سکسی ترین پسرای دبیرستان ' قرار میزاره و رابطشون با همدیگه خیلی خوبه از نظر جما این باعث دلگرمی بود، پس به هری گفت برای حدود ۵۰ روز که تعطیلی داره میاد پیش برادر کوچیکترش تا با اون و دوست پسرش ( که درحقیقت وجود نداره ) وقت بگذرونه...! خب... حالا هری باید چیکار کنه؟ اون تصمیم گرفت به نظر دوستش، لیام، یکم فکر کنه وقتی بهش پیشنهاد داد برای این ۴۷ روز، یه دوست پسر برای خودش اجاره کنه! • اولین ترجمه •