fargoll's Reading List
7 stories
sorcery school by ghazal_hi
ghazal_hi
  • WpView
    Reads 66,137
  • WpVote
    Votes 7,002
  • WpPart
    Parts 40
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرایه پر فرازو نشیبو واسه ی اون میسازه........
SerVanT (+18) by hotlikepayne
hotlikepayne
  • WpView
    Reads 112,497
  • WpVote
    Votes 5,855
  • WpPart
    Parts 35
هیجانی ، عاشقانه و درتی +18 "همه چیز بایه تصادف شروع میشه که اول خیلی تلخ به نظر میومد !" داستانه یه دختره فقیره که یه روز توی خیابون با یه ماشین تصادف میکنه و از اونجایی که توانایی مالی برای پرداخت خسارت ماشین طرف مقابل رو نداره قبول میکنه هرچیزی که صاحب ماشین گفت رو قبول کنه.. و وقتی صاحب ماشین،یا همون لیام پین ازش میخواد که توی خونش به عنوانه خدمتکار مخصوص خودش مشغول به کار شه چاره ای جز قبول کردن نداره...و خودتون حدس بزنید که بین این دو نفر که نقش ارباب و برده رو دارن چه اتفاقایی زیره یه سقف میفته،اونم در صورتی که خدمتکار،یه دختره زیبا و جذابه و اربابش یه پسر معروف و پولدار فقط کافیه ۳ قسمت از فن فیک رو بخونین تا معتادش بشین از شخصیت های جذاب فنفیک : Liam Payne Taylor Hill Zayn Malik Ian Somerhalder ❤ Sara Sampio Best rate : #41 fanfictions
testament by AvaRaoufinia
AvaRaoufinia
  • WpView
    Reads 293
  • WpVote
    Votes 47
  • WpPart
    Parts 7
این حقیقت هست که همیشه تلخه هممون میریم‌ طبیعتن
Treachery(H.S) by sasa_cherry
sasa_cherry
  • WpView
    Reads 49,772
  • WpVote
    Votes 4,235
  • WpPart
    Parts 65
‏+ می‌دونی بدترین قسمت خیانت چیه؟ - اینه که هیچ‌وقت از طرف دشمن نیست. H.S_
NIALL HORAN'S QUOTES by Ariiyara
Ariiyara
  • WpView
    Reads 12,980
  • WpVote
    Votes 2,374
  • WpPart
    Parts 25
cover by @poorlarrie نقل قولهایی از نایل هوران... دلیلی برای وقتایی که بی دلیل شادی... ???
Angel Of The Darkness by sarehkz
sarehkz
  • WpView
    Reads 130,939
  • WpVote
    Votes 10,016
  • WpPart
    Parts 130
زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زیر پا گذاشتنممنوعه ها چه عذابی را دامن گیرم خواهد کرد. زمانیکه خودت را در دستان موجودي ز تاریکی بسپاري مسلما آخر این مسیر هم چیزي جز تاریکی نخواهد بود. ولی من نترسیدم..حاظرم هر چقدر که به طول می انجامد در سیاهی دست وپا زنم چرا که این قیمت بوسیدن دوباره لب هاي آتشینشاست. .
Slave Of The Darkness by sarehkz
sarehkz
  • WpView
    Reads 108,351
  • WpVote
    Votes 10,260
  • WpPart
    Parts 57
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سریع دهنمو پر کرد..مایعی گرم و لذیذ که از گلوم پایین میرفت.. اون از درد شروع کرد به بی طاقتی کردن.. ولی لبامو به هیچ عنوان از تنش جدا نکردم .. تا به حال چیزی مثل این رو نچشیده بودم.. داشتم مثل یه حیوون غرش میکردم.. غریضه ام داشت دیوونه میشد.ولی اهمیت ندادم..این چیزیه که هستم!