Straight Fantastic Fanfics!
18 stories
Life🥀 by ghshghaie
ghshghaie
  • WpView
    Reads 2,930
  • WpVote
    Votes 417
  • WpPart
    Parts 22
Zayn malik کسی که زندگی مو عوض کرد و همینطور به اون معنا بخشید داستان زندگی من با همه خیلی فرق داره چون منم با بقیه فرق دارم..
It's Zoey by JazzEdward
JazzEdward
  • WpView
    Reads 84,003
  • WpVote
    Votes 6,362
  • WpPart
    Parts 98
"جاي تو،خونه ي تو بغل منه! مگه از همون اول غير از اين بوده؟اين آغوش براي تو ساخته شده! چرا نميذاري من خونه ات باشم؟" 1 #Completed
Delilah | L.W.T | On Hold by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 16,137
  • WpVote
    Votes 1,655
  • WpPart
    Parts 38
اون دختر خورشید و ماه بود، یک گل در حال شکفتن، یک جوون پاک توی یک جفت جوراب ساق بلند. قوی ترین داراییم و بزرگترین ضعفم. "دیلایلا" © all rights reserved // brokenlines [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Ami_mm
Sorcery | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 55,382
  • WpVote
    Votes 8,287
  • WpPart
    Parts 102
[ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian FanFiction
No Control (Harry Styles FF) by sharrytime
sharrytime
  • WpView
    Reads 47,458
  • WpVote
    Votes 5,934
  • WpPart
    Parts 52
کابوسی که هیچوقت ازش رها نمیشی.. ⚜شیطان داره بهم نزدیک میشه.. نزدیک و نزدیک تر.. درحالیکه داشتم از درون ذوب میشدم، آرامشی انگشتامو لمس کرد. سرمو به سمتش که درست کنارم نشسته بود، چرخوندم. با اون چشمای زمردینش بهم خیره شده بود و لبخند دلنشینی به لب داشت. به لب هاش خیره شدم که داشت میگفت: ما تو این کابوس تنها نیستیم." دستاشو تو دستام فشردم تا بیشتر آرامش بگیرم. و حالا شیطان.. درست مقابلمه..⚜ 🌟By Shamimeh A Covered by @elnazml
(شاهزاده د�زد دریایی (لویی تاملینسون by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 129,835
  • WpVote
    Votes 14,781
  • WpPart
    Parts 69
لیلین شِی، وارث تاج و تخت انگلستان در کشتی درحال مسافرت به فرانسه بود که کشتی اش توسط لویی تاملینسون، بدنام ترین دزد دریایی معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. در ضمن داستان مطالب بالای 18 سال داره...با اطلاع بخونید لطفا اگه خوشتون اومد داستانو به دوستاتونم معرفی کنید تا همینجا بخونن...ممنون
Resistors by PariSfv
PariSfv
  • WpView
    Reads 15,443
  • WpVote
    Votes 1,558
  • WpPart
    Parts 26
"در جنگ بین خیر و شر، ضربه میزنی و ضربه میخوری، پیروز میشی و شکست میخوری و تنها کاری که باید بکنی...... این که .... مقاومت کنی"
Freedom of Sin by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 72,529
  • WpVote
    Votes 11,499
  • WpPart
    Parts 51
«آزادی گناه» من یک انسان آزادم! من اجازه دارم تمام قوانین انسانیت رو درهم بشکنم... از مخالفانم بهره‌کشی کنم... هر کس سر راهم بایسته رو بکشم... اعتقاداتی که از نظر خودم غلطه رو نابود کنم... چون من یک انسان آزادم! A Harry Styles Fanfiction
Stupids by atalebymystery
atalebymystery
  • WpView
    Reads 117,432
  • WpVote
    Votes 16,760
  • WpPart
    Parts 49
«احمق‌ها» من معمار نیستم ولی می‌دونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمی‌تونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت ده‌ها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفه‌ی این و اون سرک می‌کشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
Roommates(Persian Translation) by pardis_bartra
pardis_bartra
  • WpView
    Reads 105,249
  • WpVote
    Votes 10,243
  • WpPart
    Parts 29
چیکار می کنی اگه هم اتاقیت کسی باشه که بیشتر ازهمه ازش بدت میاد؟امی الان داره زندگی می کنه با دشمنش ،کسی که قلب اونو شکسته و اون ازش بدش میاد اون کسی نیست جز هری استایلز .