ROONAHY's Reading List
31 stories
Blue memories [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 28,402
  • WpVote
    Votes 2,821
  • WpPart
    Parts 16
داستان لرريه و زيام هم داره هری- لویی بهم نگاه کن لویی نمیخواست تو چشمای مرد روبروش نگاه کنه و تقره ميرفت.. - گفتم نگام کن. لویی با اکراه سرشو بالا اورد و تو چشمای سبز مرد مقابلش زل زد چشماش پر التماس بود. - لو نمیتونی انکارو با من بکنی. نه وقتی که انقد میخوامت.یکم بیشتر راجبش فک کن. اشتباه میکنی... - من تصمیمو گرفتم. متاسفم پسر سعی کرد خودشو از مرد جدا کنه. - یعنی نمیخوای هیچ شانسی بهم بدی؟ این حرف اخرته؟ - اره هری... چرا نمیفهمی... هری بادیدن قیافه بی احساس لویی چیزی تو وجودش شکست ، اون پسر نميتونست انقد بي احساس باشه، اين لويي نبود كه ميشناخت...
Mistake [z.m_l.s] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 44,059
  • WpVote
    Votes 4,579
  • WpPart
    Parts 23
داستان زيام و زويي و لرري و تري سام داره لطفا زير ١٧ سال نخونه ممنون لیام- اون خیلی مسته.... فک نکنم بتونه به ما سرویس بده زین از کنار پنجره به پسر نگاهی انداخت و با لبخند شیطانی جواب پارتنرشو داد. زین- اون خوشگله.. و گی گفته ما منتظر میشیم تا اون به ما سرویس بده؟ لیام شروع کرد به بوسیدن صورت پسر اول از چشماش شروع کرد و متوجه شد پسر اروم چشماشو باز کرد چشمای ابی درشتش با دیدن مرد درشت تر شد با متوجه شدن دستای و دهن بستش شروع کرد به تقلا کرد. لیام- اوه دیر راه برگشتی نیست.
Bite Me (persian translation)  by sfqlxx
sfqlxx
  • WpView
    Reads 7,057
  • WpVote
    Votes 1,146
  • WpPart
    Parts 9
"تو یه چیزِ کوچولو و بددهنی، نیستی؟" "گمشو استایلز." یا لویی سرگروه تشویق کننده هاست و هری کاپیتان تیم فوتبال مدرسه.
once upon a nightmare- l.s by Larry_iran
Larry_iran
  • WpView
    Reads 2,565
  • WpVote
    Votes 433
  • WpPart
    Parts 6
یه دیو. یه ناجی. یه پیشگویی. و یه ماجراجویی برای شکستن یه نفرین. Larry Stylinson [Persian Translation] Original story by: @Swanwrites
The One with the Tattoos[L.S](Persian Translation) by hastifallah
hastifallah
  • WpView
    Reads 24,873
  • WpVote
    Votes 4,182
  • WpPart
    Parts 22
هری از لویی بدش میاد چون لویی گیه ولی سرنوشت اونا رو کنار هم قراره میده و هری مطمئن نیس چه حسی نسبت به لویی داره. حسادت، عصبانیت، نفرت و حتی عشق. هری خیلی گیج شده و اینکه بهترین دوستش روی لویی کراش داره واقعا کمکی نمیکنه.
Look at me [L.S] by barry__s
barry__s
  • WpView
    Reads 187,751
  • WpVote
    Votes 34,975
  • WpPart
    Parts 53
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
+10 more
Destroyers(LS) by tommo_iran
tommo_iran
  • WpView
    Reads 6,192
  • WpVote
    Votes 1,082
  • WpPart
    Parts 9
پایان فصل اول: تقدیر..شانس.. یا هر چیزی که اسمش رو میگذاری، بزرگ‌ترین بهونه‌ی بشر در طول تاریخ برای دنبال نکردن آرزوهاشه.. حقیقت اینه که حتی کوچیکترین حرکاتت و زودگذرترین افکارت به زندگیت جهت میده.. تصادفی بودن چیزی نیست که با نظم حاکم در جهان همخونی داشته باشه..پس اگر واقعا دنبال چیزی باشی، شک نکن که سر راهت قرار داره...
A Song For You [L.s][translate] by Beti_Tommo
Beti_Tommo
  • WpView
    Reads 13,304
  • WpVote
    Votes 2,582
  • WpPart
    Parts 9
هری یه خواننده معروفه و لویی یه باریستای حاضرجواب •ترجمه•
married to a larry shiper/persian translation by larry_shiiper
larry_shiiper
  • WpView
    Reads 38,922
  • WpVote
    Votes 7,895
  • WpPart
    Parts 73
"من دوستت دارم همسر قشنگم"(wife) "شات آپ هری، تو گیی و همینه که هست." ~یا~ هری ازدواج کرده و زنش قسم میخوره اون عاشق لوییه. ~translate by ãvin~
Waiting Room [Persian Translation. Completed] by niallgirlydream
niallgirlydream
  • WpView
    Reads 22,964
  • WpVote
    Votes 4,229
  • WpPart
    Parts 24
داستانی که در اون لویی و هری همدیگر رو تو اتاق انتظار یه بیمارستان ملاقات میکنن :) Completed Shortstory All right reserve to @mysecretjournal