dylan o'brien imagines
imagines about dylan o'brien & his characters :) #10 in stiles stilinski
imagines about dylan o'brien & his characters :) #10 in stiles stilinski
Here's a collection of EXO imagines :) some imagines here are sweet, fluff, romantic, angst, cute and smut. Follow me for more EXO imagines or fanfic.Vote for my stories if you like it! :) I'll update more if you will give me votes :) SOME OF THE IMAGINES HERE ARE NOT MINE. I REPEAT, SOME OF THE IMAGINES ARW NOT MINE.
[Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیمهای غلط اون وارد ماجرایی میشه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورقها تکتک برمیگردن و میفهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو میکرده. وقتی تنها چیزی که حس میشه درده، چه میشه که یک نفر مرهم باشه؟ پینوشت: در این کتاب تمرکزی رو...
She's a law student who drinks and smokes too much who happens to meet a rapper by the name of G-Eazy Contains explicit language and graphic substance abuse First published July, 2016
It's déjà vu, a feeling like you have experienced it before. Olivia only has eyes for Marc Bartra but then there is Neymar, a friend who tests her boundaries. Trigger warning: explicit scenes, love triangle, cheating, emotional rollercoaster. --- This story was written in 2014 and the story needs serious editing! I wr...
In which a quiet girl trying to get through her last year of high school by avoiding all conflict in her school and sitting in the back. She didn't expect a new math teacher who also became her new volleyball coach which made her plans to have a chill last year into chaos. #1 in Fanfiction
کار کردن برای مافیا اى که دنیا رو اداره میکنه باعث شده هری بدونه که چطورى بُكشه ، چطورى قربانی هاش رو شکار کنه و چطورى از خرج كردن هرگونه رحم و مروتى خوددارى كنه. اون به محیط تنها، ساکت و خشن عادت داره. اون در کاری که انجام میده بهترینه. ولى وقتی که اون برای حفاظت از دختر رییس در برابر قاتل هاى جهانى انتخاب ميشه...
[ C O M P L E T E D ] من با خوندن فن فيكشن ها از واقعيت فرار كردم. اون ها از فن فيكشن هاشون فرار كردن تا به واقعيت من تبديل بشن. (Harry Styles AU) [Persian Translation] All Rights Reserved ©Chingyonce
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
«دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction