dream
گرگی عاشق انسانی مظلوم تفاوت
همه اون فکت رو یادمونه که میگفت یه روز زین عاشق یه فن شد و اون فن چند هفته بعد مرد... ولی واقعیت چی؟ همین بود؟ ~دنیای شهرت به اون سادگی که میبینیم نیست~
هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه تو گذشتت با چه چیزایی روبرو شدی هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه چقدر درد تو سینت داری هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه چقدر شبا تو خلوت خودت اشک ریختی هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه که همه چیزت رو از دست داری هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه یه کلمه سادش چه تاثیری روت میذاره هیچ کس هیچ وقت نمیفهمه برای هر روز زندگیت داری مبارزه می...
میبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنیا فردا من علیه توام مقابل دنیا میبازم و برنده میشی هردوی مارو به دار...
فردای من گذشته زندگیمه که همیشه با سکس و شامپاین به پایان میرسه . بعد از تو معنی عشق همراهت چندین متر داخل خاک دفن شد و من... من شدم تیلور هیل سو استفاده گر ترین هرزه، توی این دنیای خاکی منتظرم باشید...
تنهام نذار... تنهام نذار... تنهام نذار که از تنهایی خوابیدن خسته شدم.
دنیای پیچیده ی من...آروم باش روزی میرسه که اون میاد و میمونه و اون روز، روزیه که میتونم بگم اون مال منه، فقط مال من.
فكر كردم از اين جهنمى كه توشم خلاص شدم اما حالا دوباره توى يه جهنم ديگه دارم ميسوزم...
این داستان درباره دو تا دختره که تازه خواننده شدن و توی یه ماجرا با وان دایرکشن آشنا میشن و اتفاقاتی بینشون میافته... *در حسرت آغوش تو*
«طبقهی بالا» من تنهای تنها بودم! یادم نبود چند وقته... سالها... خاطرات کمکم پاک شدن. حتی اسمم رو به سختی به یاد میآرم. شب و روزها میگذرن. یادم نیست به چه گناهی این جا حبس شدم. هیچی یادم نیست... تنهایی، تنهایی، تنهایی... ...و بعد، یه روز در صدایی کرد و من به جای صورت روانپزشک، چهرهی یه دختر جوان رو توی چارچوب در...
«امپراتوریِ هیچ» -«تو فکر کردی کی هستی بدبخت؟ یه قهرمان؟ قهرمانها یا پا به توپ دارن، یا دست به میکروفون یا چشم به دوربین! قهرمانهایی از جنس تو هیچی نیستن! تو تبدیل میشی به نیم خط توی کتاب تاریخ دبستان!» -«برام مهم نیست کسی اسمم رو به خاطر نیاره. همین که بدونم یه قطره از یه دریا بودم نه یه مرداب، برام بسه...» A Harr...
_ من شکست خوردم ... _ شکست خوردن اونقدرام بد نیست ... وقتی شکست بخوری یه امیدی داری ... امید از نو شروع کردن ...
«احمقها» من معمار نیستم ولی میدونم پیش از این که قصر بسازی باید آلونکت رو خراب کنی. نمیتونی روی همون زمینی که آلونک داری قصر رو هم بخوای. قبل از این که برجت دهها متر بالا بره... اول باید چند ده متری رو پِی بکنی و پایین بری. من معمار نیستم ولی زیاد تو حرفهی این و اون سرک میکشم : ) A Zayn Malik Fanfiction
[ C O M P L E T E D ] اون مثل یه گرگ، توی جنگل تاریک شکارشو دنبال میکرد. هرچقدر که ادگار در دنبال کردن زین مهارت داشت زین هم در فرار کردن ماهر بود. اونا همو خنثی میکردن نه ادگار میتونست زین رو بگیره.... نه زین میتونست تا ابد فرار کنه..... pErFeCt dIsAsTeR (ZaYn MaLiK) Copyright © 2016 Kiki_kogarashi Completed on Wedn...
ی دختر .. که سعي داره گذشتشو فراموش كنه ولي گذشته اونو فراموش نميكنه .. و نا خواسته عشق پسریو تو قلبش جا میده که نمیخواد از دنیای تاریکش بیرون بیاد ..
هيچ چيز اونطورى كه شما تصور ميكنيد نيست ! هيچ واقعيت ، صداقت و وفادارى اى توى دنيا وجود نداره . همه چيز حقس . حتى چيزى كه الان دارى ميخونى . ! همه چيز پوچ و كاغذيه . همه گول ميخورن . و ميدونى چيه ؟ حتى تو هم دارى با خوندن اين داستان گول ميخورى . (Harry Styles AU)
این مثلث عشقی زندگی اونو به خطر می اندازد. کی میتونه قلبشو به دست بیاره؟یه پسر خوشتیپ یا بهترین دوستش؟آماده شو واسه یه داستان واقعا احساساتی و چرخش غیرمنتظره!
اين كار هر روزش بود، صبح زود تلفن زنگ ميخورد و تا برميداشتم قطع ميكرد، بعد هم يه شاخه گل رز جلوى در خونمون بود. آخه اين چه جور ابراز عشقيه من نميدونم!
تو اعجاز من بودى... من حيات تو شدم... ديگرى اما آتشمان را خاكستر كرد! [پایان یافته] "Zayn fanfic"
اینجا مجموعه ای از ایمجین های یک چپتری هست. اگه فن گرلی و ایمجین دوست داری،یک سری بزن. اون داستانی که از همه بیشتر سین خورده رو بخون شاید اون بهتر از بقیه باشه. همه جوره ایمجینی هست پس با جنبه باشید!! _نیکی
شارلوتا مککنزی دختریه که ساله چهارمشو توی مدرسه ی جادوگریه هاگوارتز میگذرونه. دختری که تنهاست،هیچ دوستی نداره و دختره محبوبی نیست.............! اما یک ساله جدید چیزای جدیدی همراهه خودش میاره که کنار اومدن باهاشون اصلا آسون نیست اتفاقات جدید،مشکلاته جدید،آدم های قدیمی با رفتار های جدید!!! همه ی این چیزای جدید یه ماجرای...
جای بعضی زخم ها هیچوقت خوب نمیشن..حتی با گذر زمان... اگه هم خوب بشن هیچوقت فراموش نمیشن... اما..! -باید فراموش کرد تا بتونی زندگی کنی- Vampire story Harry styles #1vampire