اگه برای کتاباتون نیاز به کاور دارید يه سری به اینجا بزنین -- برای سفارش کاور توضیحات داخل بوک رو بخونید Requests OPEN [ ] DELAY [ ] CLOSE [❌]

When Kim Namjoon becomes the commanding officer of Brooklyn's 99th precinct, he soon realizes that with the job comes babysitting six chaotic officers. ━━━━━━━━ "I didn't know tazing the microwave would start a fire!" Jungkook argued. "Well did you think it was going to fucking surrender and let you handcuff it?" Jin retorted, throwing the fire extinguisher into the flames. "That's not how you use a fire extinguisher, Jin!" Jimin screamed. ― A BTS crackfic © 2019 asakayu trailer by @Kidrauhl8Forever

• Name: Anti • Type: one shot • Couple: Namjin, Sope • Writer: Modita

A collection of one-shots about Yavuz and Derya Karasu. The stories are all individual works unless stated otherwise. Therefore, there is no chronological order to them nor any cause/effect relation. Enjoy! The title comes from the song by Faith Hill and Tim McGraw.

فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر بود... پسری که قرار بود دوباره قلب شهردار مسکو رو به بازی بگیره.... کاپل: هوپمین، ویکوک، نامجین 🥀 ژانر: خون آشامی، اومگاورس، رومنس، درام، اسمات 🔥 نویسنده: Sylvie🌱 پ ن: این فیک ادامه ی فیک Moscow میباشد 💛

فصل دوم آگوست دی.فیک ترجمه شده. یونگی داره بیخیال میشه. داره آگوست رو رها میکنه. چون با وجود آفتاب، درخت های نخل و دریا، کی به یه آدم کش نیاز داره؟ ولی به شکل بی رحمانه ای بهش یادآوری میشه نمیتونه از هویتش فرار کنه، نه تا یه میلیون سال دیگه. چون به یه چیز تیره تر، یه چیز سرد تر از آگوست نیازه تا تیم از این مخمصه نجات پیدا کنه. هیچوقت نباید چیزی که مال اونه رو ازش بگیری. هیچوقت. (این فیک هنوز توسط نویسنده در حال آپه، پس لطفا قبل خوندن به ریسکش توجه کنید) Written by: Hopefullylost

ده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک یک ساله این داستان روزمرگی ها و مشکلات خانواده پر جمعیت و دوستداشتنی کیمه _________________ توجه کنید داستان ترجمه نیست ژانر [فلاف-سوویت-فمیلی-امپرگ-اسمات] ~ با حضور افتخاری اکسو و بلک پینک~ A BTS fanfiction Written by VIO Highest ranking so far #1 in namjin 😭 #1 in fluff #1 in jhope #1 in suga #1 in jin #1 in rm #1 in jungkook #1 in mpreg #1 in jimin #2 in bangtan #3 in فارسی