Select All
  • Über alles hinaus
    122 13 10

    Sie war Straßenkünstlerin, ich bald in Ausbildung. Auf meiner Reise quer durch Deutschland begegneten wir uns das erste Mal und knüpften schon bald eine tiefe Freundschaft. Gemeinsam meisterten wir das Leben, welches nicht immer so lief, wie wir beiden es uns vorgestellt hatten. Erschütterung über psychische Krankheit...

  • Fuji {Lesbian}
    15.8K 1.5K 17

    [Larry child] تاریکی همیشه جای پلیدی،زشتی و گناه نیست. تاریکی میتونه جای تنهایی باشه.. میتونه جای غم های هزارساله باشه.. جایی که تمام خاطرات نداشته اونجا کهنه میشن و حتی وجود نداشتنشون هم از بین میره.. و برای بیرون اومدن از این تاریکی،باید به درون روشنایی رفت. و این روشنایی چه چیزی..یا چه کسی میتونه باشه؟

  • In Your Eyes
    158K 11.1K 45

    دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!