Select All
  • In the middle of nowhere
    688 93 11

    +سايه ها،اونا تا وقتي نور هست دنبالم ميان،تا وقتي كه تاريكي همه جا نباشه من آزاد نميشم -تو تاريكي رو دوست نداري +مسئله همينه من هيچ وقت نميتونم با ترسام رو به رو شم،خورشيد من ميسوزونه و تاريكي عذابم ميده يه لبخند تلخ زد +ميخوام برم -كجا +به جايي كه بتونم بين مه زندگي كنم،يه جايي مثل ماه،جاي خيلي خيلي دور و خيلي نزديك

  • Hotline Launder(Persian Translation)
    29.8K 7.5K 41

    "خشکشویی کوییک کلین! وقتی چیزی کثیف باشه ما تمیزش میکنیم، ملیسا صحبت میکنه." "اه..." "سلام؟.." "من از یه دختر کیوت شماره تلفنش رو خواستم و این چیزیه که اون به من داده." #1 in short story Book 1 From Texts And Calls Series Original Story By: @taledust