In the middle of nowhere
+سايه ها،اونا تا وقتي نور هست دنبالم ميان،تا وقتي كه تاريكي همه جا نباشه من آزاد نميشم -تو تاريكي رو دوست نداري +مسئله همينه من هيچ وقت نميتونم با ترسام رو به رو شم،خورشيد من ميسوزونه و تاريكي عذابم ميده يه لبخند تلخ زد +ميخوام برم -كجا +به جايي كه بتونم بين مه زندگي كنم،يه جايي مثل ماه،جاي خيلي خيلي دور و خيلي نزديك