💚Larry💙
5 stories
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 630,509
  • WpVote
    Votes 88,646
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
Hurts like hell[L.S] by sallyoned1
sallyoned1
  • WpView
    Reads 830
  • WpVote
    Votes 74
  • WpPart
    Parts 3
-زندگی ما آدما طوریه که فقط حسرت روزایی که نداشتیم رو میخوریم،نظرت چیه یکم فکر کنی اگه منو نداشتی چی کار میکردی؟ +اون زندگی برام زندگی نبود،جهنم بود!
Welcome to hell(larry stylinson) by imZoyAa
imZoyAa
  • WpView
    Reads 34,954
  • WpVote
    Votes 5,198
  • WpPart
    Parts 27
ه...هری ...تو مطمئنی ؟_ _اره توماس ...مطمئن باش خونه لویی قراره برامون بهترین جای دنیا باشه ... _ ولی ...صلا می دونه که داریم میریم اونجا ؟ هری نخودی خندید و گفت : _ نه ... این یه سورپرایزه . _ قبولمون میکنه هری ؟ _ البته که قبولمون میکنه ...اون عاشق منه ...ما عاشق همیم ... _ولی ما الان هیچ پولی نداریم ... ما ... _اوه برادر بیچاره من ...پول هیچ معنی توی عشق ما نداره ... من و لویی یه زوج خاصیم . توماس به برادرش لبخند زد ... خب ...مثل اینکه عشق برادرش قابل اعتماده ... ولی اون هنوز هم نگران بود ... چشم هاش رو بست و سعی کرد خودش رو ریلکس کنه ... هری خوشحال بود ...چون قراره پیش دوست پسر عاشقش زندگی کنه ؟ شایدم چون نمی دونه عشق لویی بسته به دسته دسته اسکناس توی جیب هری بود ؟ هری خوشحاله , چون نمی دونه یه دوست پسر عوضی پول پرست داره ... البته فعلا نمی دونه
Photographer [L.S] by Ahou_1d
Ahou_1d
  • WpView
    Reads 8,931
  • WpVote
    Votes 1,282
  • WpPart
    Parts 18
* چشم هاش اقیانوس بود ،عمیق بود، اونقدری که من بتونم غرق بشم. زلال بود مثل شیشه امواجش هرچقدر هم سهمگین به سنگ های ساحل کوبیده میشد ولی از من محافظت میکرد ... قدم هامو به سمت اقیانوس سوق دادم،شك داشتم؟! شاید شاید چون میترسیدم میترسیدم غرق بشم و حتی دیگه خودش هم نتونه منو نجات بده ولی الان الان دیگه خیلی دیر شده...
|Larry Stylinson| by itislavender
itislavender
  • WpView
    Reads 46,417
  • WpVote
    Votes 6,818
  • WpPart
    Parts 58
اینجا هیچ وهم ، خیال یا افسانه ای نیست.. اینجا همه چیز شیرین و قابل لمسه..! درست مثل یه فلش بک به خاطرات خوب قدیمی:)