Ziam
93 stories
The Nightmare Of Love (کابوس عشق) [Malec/Fanfiction] by killer_lmh
killer_lmh
  • WpView
    Reads 7,239
  • WpVote
    Votes 816
  • WpPart
    Parts 14
عشقِ مقدسِ بینِ شیطان و فرشته... شیطان فقط یک کلمه ست و تعریف آن به درون خودت برمیگردد، شیطان در ذهن من از فرشته مقدس تر و پاک تر است. فرشته... فرشته ای روی زمین که باید پیدایش کرد... فرشته ای که مرهم دردهای یک شیطان میشود... و چه چیزی مقدس و ناب تر از عشق بین شیطان و فرشته... دو موجود آسمانی و عشقی آسمانی... ولی عشق همیشه با درد همراه بوده است. هرچه عاشق تر، درد بیشتر ... برای خواندن این فیکشن باید اول سریال شکارچیان سایه را دیده باشید... این داستان در ادامه ی فصل دوم گفته شده است... محوریت اصلی داستان : مگنس و الک (Malec) ...
Stay With Me ~Ziam~ by kimia_mailk22
kimia_mailk22
  • WpView
    Reads 12,787
  • WpVote
    Votes 1,029
  • WpPart
    Parts 16
لیام: حرف اخری داری زین؟ _خواهش میکنم... لیام... این توی واقعی نیستی لیام: شاید تو اشتباه میکنی... این منه واقعیه...
gangsta || Ziam  by Medi_Lee
Medi_Lee
  • WpView
    Reads 18,054
  • WpVote
    Votes 1,734
  • WpPart
    Parts 22
ز:من عاشقتم پسرک با گریه گفت و به این توجه نکرد که بارون تمام تنش رو خیس کرده پسر بزرگ تر اونو تو آغوشش گرفت و لباشو روی موهای خیس مشکیش گذاشت ل:ولی من عاشقت نیستم....من فقط عاشق وقتاییم که با اون صدای جادوییت باهام حرفای عاشقانه میزنی وقتی میخوام سخت به فاکت بدم لیام گفت و لباشو رو لبای پسرک گذاشت اون نیازی نداره عاشق باشه.... نیازی نداره عاشق چشمای خمار پسرک شه... اون الانشم توی چشمه عسل اون چشما گیر افتاده و کسی نمیتونه نجاتش بده درست مثل معتادی ک ساعتی بدون‌مواد میمیره ..... ز : فک می کنی بااین کارات چند نفرو میتونی بکشی؟ یه نفر دو نفر؟ همونطورکه اسلحه رو روی سرش گذاشته بود داد زد پسر بزرگتر با عصبانیت از ماشین پیاده شدو اسلحشو از جیبش در اوورد و روی سینش گذاشت ل : تو بکنش سه نفر خودشم مثل پسرک داد میزد حالا حاله ای از ترس توی چشمای پسرک کاملا معلوم بود لوکی که در از دور شاهد همه چیز بود با ترس به اون دوتا پسر روانی نگاه میکرد ...... 🔞هشدار این فن فیکشن دارای صحنه های +18 ، شکنجه و حاملگی مردان میباشد
Cafe Rose & adventures(L.S/MPREG) by bhrtomlinson
bhrtomlinson
  • WpView
    Reads 2,137
  • WpVote
    Votes 302
  • WpPart
    Parts 14
یه کافه... توی یکی از خیابونای لندن... شاید به نظر یه کافه معمولی باشه ولی اینطور نیس... از صندوق دار تا نظافت چی اینجا همه داستانای خودشونو دارن! لویی تاملینسون پسری که کافه رو بخاطر معجون ها و کافی هاش معروف کرده هری استایلز پسری که فقط بخاطر سرگرمی میاد تا با لویی کار کنه و ....
Broken Heart(z.m)~by bhr.tomlinson by bhrtomlinson
bhrtomlinson
  • WpView
    Reads 2,945
  • WpVote
    Votes 298
  • WpPart
    Parts 7
"هی ظاهرا یادت رفته بجای دید زدن باید پول بدی!" صدای اون الهه زیبایی منو به خودش آورد... جوری که قیافه اش نشون میداد رفتار خوبی باهام نداشت اما... اون صدای بم و چشمای کاراملی رنگش... نه لیام! هنوز زوده برای عاشق شدن... تو تازه زخم خوردی... این درست نیست...
The killer2 (ziam) by andiahmm
andiahmm
  • WpView
    Reads 1,651
  • WpVote
    Votes 239
  • WpPart
    Parts 9
-من تو اون زندان لعنتی بخاطر تو عذاب کشیدم و هرشب توی کابوسام زندگی کردم... انتظار نداری که بازم دوست داشته باشم +ولی من برای همیشه دوست دارم (ادامه فن فيکشن قاتل the killer تو این اکانت گذاشته میشه?❤) برای خوندن فصل اول به ریدینگ لیست برید!
His Many Selves •| ZIAM |• by qhzzzl
qhzzzl
  • WpView
    Reads 14,076
  • WpVote
    Votes 2,712
  • WpPart
    Parts 24
زندگی یه کارآگاه جوان با فهمیدن یه راز بزرگ توی زندگی نامزدش برای همیشه عوض میشه!
OUR HELL *~z.m~* by darkcastle66
darkcastle66
  • WpView
    Reads 35,180
  • WpVote
    Votes 4,463
  • WpPart
    Parts 55
زین: بهشت چیه ؟ هری : بهشت هِشت هِشت زین : فاک یو هزا بهشت واقعا یعنی چی ه : ببین چشاتو میبندی و دیگ نمیتونی به این دنیا برگردی دو تا در جلو خودت میبینی اون دری که قفله و نمیتونی بازش کنی بهشته ولی در دوم از قبل برامون بازه بهشت جای ما نیست این چیزیه که بقیه میگن زی- ز : ... ه : چرت ترین چیزی بود ک توعمرم گفتم اما اگر نظر منو بخوای که اصلا هیچ فاکی به نام بهشت وجود نداره. ز : ولی من به بهشت اعتقاد دارم هری بهشت من ... اونه :)
Hold me in your eyes[Z.M_L.S]~By The Hell{completed} by ziam_mayne_child
ziam_mayne_child
  • WpView
    Reads 3,936
  • WpVote
    Votes 501
  • WpPart
    Parts 10
_میدونی زین؟ هیچ وقت همه باهم شاد نیستن . همیشه اشک همراه لبخند تو دنیاست. وقتی یکی میمیره یکی دیگه دنیا میاد .ولی عشق ... خوشحالی میاره . وقتی دیدمت فهمیدم یکی تو دنیا خوشحاله ... فهمیدم خودم شادم .