Our Ongoing Fictions☆
4 stories
invisible memories [completed] by fado_05
fado_05
  • WpView
    Reads 1,590
  • WpVote
    Votes 371
  • WpPart
    Parts 8
⛓️خاطرات نامرئی⛓️ کاپل: سکای ژانر: مافیایی ، اسمات، جنایی ⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️⛓️ آئودی مشکی رنگ لب خیابان پارک شده بود و چشم‌های همیشه سرد کیم کای حالا با گرمی به پلیس قد بلندی که مأموریتش تموم شده بود و با اخم همیشگی و پاهایی که با قدرت به سمت آپارتمانش قدم برمی‌داشت ولی کای میتونست متوجه خستگیش بشه، خیره شد. قلب خلافکار بزرگ سئول از دلتنگی تیر کشید و چشم‌های بی‌حسش برای لحظه‌ای خیس شد. "گفته بودم ترجیح میدم از دور عاشقت باشم تا اینکه زخمی ببینمت... ولی دور موندن ازت زیادی سخته هون."
Night's sun  by fado_05
fado_05
  • WpView
    Reads 179
  • WpVote
    Votes 36
  • WpPart
    Parts 2
خورشید شب☀️ کاپل: چانبک ژانر: تاریخی، عاشقانه، غمگین، اسمات، تخیلی، رازآلود نویسنده: fado_05 ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ به دیوار سنگی برج تکیه داده بود و از تماشای زیباترین اتفاق زندگیش زیر نور مهتاب سیر نمیشد. موهای بلند به رنگ شب پسرک توسط نسیم بهاری به بازی گرفته میشد و هربار رایحه ی گل یاسی که مرد مطمئن بود به موهای لخت پسرک تعلق داره، اون رو توی لذت وصف نشدنی ای غرق میکرد. -نمیذاری ببینمت الهه من؟ دلم برات تنگ شده... مرد با شیفتگی و عطش پرسید و با نگرفتن پاسخی از الهه ش، نزدیکتر رفت. -میدونستی روزی که برای اولین بار دیدمت... دیوانگی رو به معنای واقعی حس کردم؟ چون تنها چیزی که میتونستم بهش فکر کنم این بود که "بهتر نیست با خودم ببرم و زندانیت کنم؟"
Come And Take My Hand by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 15,160
  • WpVote
    Votes 3,694
  • WpPart
    Parts 22
✵نام فیک: بیا و دستمو بگیر ✵کاپل: چانبک ✵ژانر: مافیایی، اکشن، انگست ✵نویسندگان: baeconandeggs, byunandyeol ✵مترجم: B_a_H_a_R_61@ ✵چنل: AmorFiction@ کی فکر می‌کرد بکهیونی که تو یه خانواده پلیسی به دنیا اومده یه روزی آرامش رو بین بازوهای بزرگ‌ترین رئیس باند مافیای شهر پیدا کنه؟
Friend With Benefit  by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 27,332
  • WpVote
    Votes 6,323
  • WpPart
    Parts 25
کیم جونگین بهترین دوستش بود. کسی که سهون بی نهایت دوستش داشت و همیشه ازش حمایت میکرد. اما همه چی از صبحی بهم ریخت که سهون از خواب بیدار شد و با جسم بیهوش بهترین دوستش وسط پذیرایی خونش روبرو شد. شواهد از یه تجاوز وحشتناک خبر می‌داد...! چطور باید میپذیرفت که خودش این بلا رو سر دوستش آورده؟ نام داستان: دوستـی با مزایــا کاپل: سکای (دارای ورژن چانبک و کوکمین) ژانر: فلاف، رمنس، اسمات، انگست نویسنده: Darcy چنل تلگرام: @AmorFiction