^~^
19 stories
𝐤𝐚𝐰𝐚𝐚𝐤𝐚𝐫𝐢 🌑༉ by Chanbaekssworld
Chanbaekssworld
  • WpView
    Reads 1,855
  • WpVote
    Votes 464
  • WpPart
    Parts 16
──────── • نور یک رودخانه در تاریکی✨ ژاپنی ها برای به تصویر کشیدن منظره زیبای ذهنی از نور منعکس شده از روی سطح رودخانه را معمولا با کلمه 川明かり یا همان kawaakari به تصویر می کشند که بیشتر به غروب آفتاب اشاره دارد. ──────── ❞ زمانی که آب دریا جسد پارک سونگ‌جین رو به ساحل اورد،خانوادش شهر رو ترک کردن و توی تاریکی زندگی کردن. تا زمانی‌که،اسم پسرش یعنی‌پارک‌چانیول داخل پرونده‌ی مشکوکی مربوط به باند تولید مواد مخدر «ونوم» دیده شد. پارک چانیول برای بیرون کشیده شدن از این پرونده فقط به یک نفر احتیاج داشت و اون شخص،پسر مریضی بود‌ که حتی نمی‌تونست حرف بزنه! بیون بکهیون،حالا تنها شانس اون برای زنده‌موندن بود!🥀 ❝ • ژانر: جنایی،مدرسه‌ای،رمنس • نویسنده : @parkchanyeolyoubitch ⊱ #Fanfic ⊱ #川明かり #𝐤𝐚𝐰𝐚𝐚𝐤𝐚𝐫𝐢
Come And Take My Hand by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 15,327
  • WpVote
    Votes 3,695
  • WpPart
    Parts 22
✵نام فیک: بیا و دستمو بگیر ✵کاپل: چانبک ✵ژانر: مافیایی، اکشن، انگست ✵نویسندگان: baeconandeggs, byunandyeol ✵مترجم: B_a_H_a_R_61@ ✵چنل: AmorFiction@ کی فکر می‌کرد بکهیونی که تو یه خانواده پلیسی به دنیا اومده یه روزی آرامش رو بین بازوهای بزرگ‌ترین رئیس باند مافیای شهر پیدا کنه؟
Nedovtipa by fatemeas
fatemeas
  • WpView
    Reads 50,385
  • WpVote
    Votes 13,521
  • WpPart
    Parts 20
🌕Name: Nedovtipa 🌞Couple: Chanbaek 🌜Genre: Romance, Fluff, Smut, Omegaverse 🌞Writer: #fatemeas 🌛Teaser: بکهیون، امگای ۱۹ ساله‌ایه که به عنوان خواننده توی کمپانی Muse کار می‌کنه. اون به عنوان یک امگای جوان، در انتظار آلفای مقدرشده‌شه... بی‌خبر از این‌که آلفاش پارک چانیول، منیجر مهربونیه که هیونگ صداش می‌کنه... Nedovtipa: Someone who cannot take a hint.
Twin Alphas (Persian Ver.) by eatmybyun
eatmybyun
  • WpView
    Reads 79,987
  • WpVote
    Votes 15,457
  • WpPart
    Parts 25
الفاهای دوقلو .ChanBaekYeol Ver • حق ترجمه ي فیك گرفته شده است! بیون بکهیون که حالا بخاطر سکس های مختلف از مدرسه اخراج شده، برای تعطیلات تابستون قراره به اجبار پدرش به بوسان، جایي که داییش زندگي میکنه بره و درامدي براي ـه خودش داشته باشه. ولي خب نمیدونست با پا گذاشتن به اونجا، با یه آدم لعنتي به اسم 'چان' آشنا میشه که البته یه دوقلوي ـه شیطانيِ دیگه به اسم 'یول' داره. چي میشه اگه این دوتا آلفاي دوقلو براي ـه بدست اوردن بکهیون باهم مبارزه و رقابت کنن؟ بکهیون کیو انتخاب میکنه؟؟
" Amaryllis "[Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 53,025
  • WpVote
    Votes 11,512
  • WpPart
    Parts 41
فیک کامل شد. •¬‌کاپل: چانبک | کایسو •¬‌ژانر: ددی کینک| رمنس | اسمات •¬‌خلاصه: بکهیون علاقه زیادی به مدل شدن داشت و با همسایه رو به روییش که از قضا عکاس ماهری بود بر اساس شرط و شروط هایی قرارداد میبنده، قراردادی که اونو به یه بیبی هورنی تبدیل میکنه...! کیونگسو با یه خرابکاری بزرگ گلفروشی کیم کای رو به آشوب میکشونه و با وقاحت مجبور میشه، مدتی رو به عنوان خدمه تو گلفروشی کار کنه بی خبر از رابطه پنهانی کای با شخصی که باهاش همخونه بوده! ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁
Cinnamon Tea by Parelisa
Parelisa
  • WpView
    Reads 57,812
  • WpVote
    Votes 14,136
  • WpPart
    Parts 51
جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی برای وقت گذروندن باهم. بکهیون برای زندگی کردن با معشوقه ی مخفیش باید با چالش های زیادی رو به رو میشد؛ اگرچه به سادگی عاشق راننده ی تمام وقتش شد اما اتفاقاتی که بعد از اون افتادن به هیچ وجه ساده نبود، اتفاقاتی به تندی و پیچیدگی عطر دارچین. •Season one: Completed. •Season two: Ongoing... •Characters: Chanyeol, Baekhyun •Genre: Romance, Slice of life, Smut •Author: Parelisa •Channel: @SnowflakeFic #1 Exofanfic
Standoffish by fatemeas
fatemeas
  • WpView
    Reads 64,345
  • WpVote
    Votes 17,231
  • WpPart
    Parts 40
❄Name: Standoffish 🌨Couple:chanbaek(main), hunhan 🌊Genre: romance, slice of life, smut ☃Writer: #fatemeas 🌫Teaser: بیون بکهیون، سوپر استار دنیای بازیگری کره فرد خشن و سردی که با کسی همراه نمیشه... پارک چانیول، فیلم‌بردار پروژه‌ی جدید دوست صمیمیش اوه سهون... چی میشه اگه پروژه‌ی جدید اوه سهون شامل بازی بکهیون توی فیلمش باشه و فیلم‌بردار و بازیگرش هر روز همدیگه رو ببینن؟ اما بدتر از اون چی میشه اگه چانیول مجبور شه خواهش عجیبی از بکهیون کنه؟
Myosotis by bluishstory
bluishstory
  • WpView
    Reads 30,640
  • WpVote
    Votes 7,623
  • WpPart
    Parts 5
بکهیون یک پسر درونگراست که روزگارش رو با کتاب ها و فکرکردن به چانیول میگذرونه، اون واقعا هیچ دوستی تو مدرسه نداره و نقطه مقابلش چانیول، اون یه پسر برونگرای پرسروصداست که یه اکیپ دوستی کوچیک داره اما دلیل نمیشه با بقیه رابطه دوستانه نداشته باشه این یه داستان چند شاتیه موضوع کلیشه ای داره :) اما من نوشتمش چون فکرکردن بهش حس خوبی بهم میده و فکرمیکنم الان بیشتر از هر زمان دیگه ای بهو یکم حس خوب نیاز داریم... couple: chanbaek genre: زندگی روزمره، درام، مدرسه ای
.• 𝙈𝙖𝙮𝙗𝙚 𝙒𝙞𝙩𝙝 𝘼 𝘾𝙪𝙥 𝙊𝙛 𝙘𝙤𝙛𝙛𝙚𝙚 •. by jasmine_park6104
jasmine_park6104
  • WpView
    Reads 9,447
  • WpVote
    Votes 1,162
  • WpPart
    Parts 1
☕️﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🏀📸𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜☕️ ☕ وانشات: شاید با یک فنجان قهوه 🏀 ژانر: رمنس، درام، اسمات. ☕ کاپل: چانبک 🏀 وضعیت: کامل شده ☕️﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🏀📸𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜☕️ با عشق برای روز چانبک 💕
CatFish by CLuz_614
CLuz_614
  • WpView
    Reads 20,358
  • WpVote
    Votes 5,321
  • WpPart
    Parts 17
🐟 " گربه ماهی " 🐠 🎥 کاپل: چانبک، سکای 🎥 ژانر‌: ددی‌کینک، رمنس، درام، فلاف، اسمات (+18) 📺 در حال انتشار ~ معرفی داستان: وقتی آقای‌ پارک بخاطر بکهیون شق میکرد و مجبور میشد قبل از خواب خودارضایی کنه تا به بیبی ضعیفش آسیب نزنه‌‌؛ فکرشم نمیکرد روزی برسه که اون پسر کوچولو نه تنها ارشدش رو ددی صدا بزنه بلکه جلوی پاش هم زانو بزنه و ازش برای ساک زدن دیکش اجازه بخواد. ~ برش هایی از داستان: * "باید بکنیش..! این هرزه ها توی تخت همه چیزو لو میدن." جونگین دستهاش رو مشت کرد: "شما تا الان به ازای تمام مقاله‌های پر سود این مجله با زنا خوابیدین رئیس؟!" سهون پشت میزش برگشت و روی صندلی نشست:"هرکدومشون که ارزش یه شب رو داشت.. چرا که نه؟" با یادآوری حقیقت چشمهاشو چرخوند: " اها، یادم نبود تو‌ گی هستی! اگر نمیتونی هرزه‌ها رو بکنی، پس خودت میتونی هرزه بقیه بشی چون بدن خوبی داری!" * * "آقای پارک، حالتون خوبه؟... میخواین براتـون آب بیارم؟" چانیول چند بار پلک زد تا چهرش رو بهتر ببینه. نمیتونست باور کنه اون عروسک شیرین، اینطور نگران بهش خیره شده. با صدای خش دار و گرفته ش لب زد: "این چیزا بهترم نمیکنه... میتونی لباتو بهم بدی؟" *